responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1467

حقيقت اين كار آنست كه همۀ خلايق،دعوى دوستى حق كردند و هيچ كس نبود كه نخواست كه بدرگاه او كسى نباشد،پس همه دعوى دوستى حق كردند،ايشان را به محك ابتلاء زد تا ايشان را بايشان نمايد، چيزى در ايشان انداخت و آن را قبلۀ ايشان كرد،تا روى بآن آوردند در يكى مالى، در يكى جاهى،در يكى جفتى،در يكى شاهدى در يكى علمى،در يكى تفاخرى، در يكى زهدى،در يكى عبادتى اين همه در ايشان انداخت،تا خلق بآن مشغول شوند و هنوز كسى حديث او نكرده،راه او از خلق خالى بماند،از اين رو سلطان طريقت گفت:شرب ميشناسم،اما فاخوردن نمى‌دانم دل تشنه و از آرزوى قطرۀ مى‌زارم من در طلب دريايم بهزار چشمۀ وجودى گذر كردم،تا بود كه دريا دريابم.

(از عده ج 1 ص 412-481) بو سعيد بو خير بوقت نزع چون سر عزيز بر بالين مرگ نهاد،گفتندش اى شيخ قبلۀ سوختگان بودى،مقتداى مشتاقان و آفتاب جهان،اكنون كه روى بحضرت عزت نهادى،اين سوختگان را وصيتى كن، كلمۀ گوى تا يادگار باشد.

كمال خجندى گويد:

گر بمسجد نروم قبلۀ من روى تو بس
بعد از اين گوشۀ محراب من ابروى تو بس
خاقانى گويد:

دو قبله نيست روا،يا صلاح يا باده
سر صلاح ندارم بسوى باده بيار
و گفته‌اند«اللّه قبلة النية و النية قبلة القلب و القلب قبلة البدن و البدن قبلة الجوارح و الجوارح قبلة الدنيا»(طبقات ص 258)

قُبَّةُ الدَّيهور

-(اصطلاح فلسفى)مراد فلك الافلاك است (از مجموعۀ دوم مصنفات ص 247)

القُبَّة

-(اصطلاح هيئت و نجوم) عبارت از اكليل جنوبى بود آن را بنام ادحى النعام نيز خوانند و افسر جنوبى هم گويند.

رجوع باكليل شود.

اين كلمه در ادبيات منثور و منظم فارسى و عربى بسيار آمده است هم بصورت قبه و هم بصور اكليل.

(از التفهيم ص 106) در باب قبه الارض ابو ريحان گويد ميانگاه طول است ميان مشرق و مغرب در ربع مسكون و گاه گويند كه او را عرض نيست تا بر خط استواء شود (از التفهيم ص 193).

قُبَّةُ الزَّرقاء

-(هيئت و نجوم).

منظور آسمان است كه گنبد كبود گويند

قَبُول

-(اصطلاح فقهى)قبول در فقه در مقابل ايجاب است رجوع بايجاب شود و در فلسفه رجوع بفرهنگ علوم عقلى شود

قَبولِ بَعد از فوتِ موجِب

-(اصطلاح فقهى) در كليات حقوقى آمده است:

هر عقدى محتاج است بايجاب و قبول كسى كه حق قبول را دارد هرگاه قبل از قبول فوت شود ايجاب بلا اثر خواهد بود جز در مورد وصيت تمليكى كه حق قبول منتقل ميشود بوارثش.

(كليات ص 26)

قبيح

-(اصطلاح اخلاقى،كلامى و

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1467
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست