نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1425
1-رؤساى درجه اول.
2-رؤساى درجۀ دوم و يا رئيس اول و رئيس دوم.
رئيس دوم آن گونه رئيسى است كه انسان ديگرى بر او رياست دارد و او نيز بر انسان ديگرى رياست دارد.
و گاه بود كه هر دو گونه رياست در يك امر تحقق يابد مانند زراعت، بازرگانى و پزشكى.
و گاه بود كه نسبت به همۀ حرفهها و اعمال مردمى باشد توانا و قادر، بنا بر اين رئيس نخست على الاطلاق آن چنان كسى است كه به طور مطلق نيازمند به رئيسى ديگر نيست كه بر او رياست كند نه در كليات و نه در جزويات نه در هيچ امرى از امور،و بلكه بدان پايهاى باشد كه همۀ علوم و معارف بالفعل او را حاصل شده باشد،و او را هم نيروى ادراك امور و وقايع تدريجى الوقوع باشد كه هر آنچه متدرجا و در طول زمان پيش آيد دريابد و احكام آنها را بداند و هم نيروى ارشاد كامل داشته باشد كه ديگران را در جهت آنچه مىداند از اعمال و كارهاى خوب هدايت و رهنمائى نمايد:
و نيز نيرويى قوى و كامل داشته باشد كه به وسيلۀ آن وظايف هر كس را به درستى معين كرده و هر كس را به كارى كه بايد انجام دهد و معد براى آن مىباشد رهبرى كند و بدان امر بگمارد،و نيز صاحب نيرويى بود كه به وسيلۀ آن حدود وظايف و كارهاى افراد را معين كرده و آنان را به سوى نيل به سعادت سوق دهد.
اين قوا و احوال صرفا در ارباب طبايع عاليه يافت مىشود،در آن هنگامكه نفس وى به عقل فعال پيوسته شود و فيوضات لازم را بلا واسطه برگيرد.
و آن هنگام نفس وى به عقل فعال مىپيوندد كه نخست او را عقل منفعل حاصل آيد و سپس به مرتبت عقل مستفاد رسد،و در اين هنگام وصول به عقل مستفاد است كه همچنانكه در كتاب نفس يادآور شديم به عقل فعال مىپيوندد.
اين چنين انسانى در حقيقت و به نزد قدما پادشاه ناميده مىشود و اين همان انسانى است كه بايد گفت مورد وحى الهى واقع شده است.زيرا آن هنگام به انسان وحى مىرسد كه بدين مرتبت از كمال نائل شده باشد يعنى به مرتبهاى كه بين وى و عقل فعال واسطهاى نمانده باشد.زيرا كه عقل منفعل شبيه ماده و موضوع عقل مستفاد مىباشد و عقل مستفاد شبيه ماده و موضوع عقل فعال است،و بنا بر اين در هنگام پيوستگى كامل، از ناحيۀ عقل فعال بر عقل منفعل قوتى افاضه مىشود،آن قوتى كه به وسيلۀ آن امكان خواهد يافت كه حدود اشياء و كارها را بداند و آنها را به سوى هدفى كه سعادت باشد رهنمائى كند و سوق دهد.
اين گونه افاضت كه از سوى عقل فعال به عقل منفعل مىرسد به ميانگين عقل مستفاد،همان وحى خدائى بود،و چون عقل فعال خود فائض از سبب اول است بدين جهت مىتوان گفت كه وحىكننده در حقيقت سبب اول خواهد بود به ميانگين عقل فعال،و بنا بر اين رياست فائقۀ اين گونه انسانها نخست خواهد بود و ساير رياستهاى انسانى سپس او و ناشى
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1425