responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1421

در لغت خلقت،سجيت و غريزۀ ثابت باشد و در حديث است كه

«كل مولود يولد على الفطرة ثم ابواه يهودانه او ينصرانه او يمجسانه» و در اين حديث مراد از فطرة اسلام باشد.

(از كشاف ص 1117).

عارفان گويند كه هر آدمى بر فطرت زائيده ميشود و هيچ موجودى نيست مگر آنكه بر فطرتى است،چنانكه هيچ آهنى نيست كه باصل فطرت شايستۀ آن نيست كه از روى آئينه برآيد كه صورت عالم را حكايت كند،مگر آنكه زنگار در جوهر وى خوض كند و وى را تباه كند و همچنين هر دلى كه حرص دنيا و شهوت و معاصى بر وى غالب شود و در وى متمكن گردد بحق نرسد،و ازين فطرت خبر داد حق تعالى «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» كه تصديق بفطرت باشد چنانكه فرمود «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللّٰهُ» .

و ديگر گفت: «فِطْرَتَ اللّٰهِ الَّتِي فَطَرَ النّٰاسَ عَلَيْهٰا ،(از كيمياى سعادت)بعضى از تركيبات:خانه فطرت،مهندس فطرت نگارخانه فطرت...

و بهر حال در اصول اخلاقى اسلامى آمده است كه هر انسانى بر فطرت سالم زائيده ميشود كه فرموده‌اند

كل مولود يولد على الفطرة فابواه يهودانه و ينصرانه و يمجسانه (از كيمياى سعادت ص 25) فارابى در مورد فطرت بيانى دارد و گويد:انسانى فطرة معد پذيرفتن معقولات و معارف اوليه باشد.

زيرا افراد انسانى بالطبع داراى قوتهاى متفاضله‌اند و مفطور بر استعدادات مختلف‌اند و طبع پاره‌اى از آنان هيچنوع معقولى را نپذيرد و پاره‌اى ديگر قوت پذيرائى معقولات را دارند و مى‌پذيرند لكن در جهت ديگرى به كار مى‌برند مانند ديوانگان،و دستۀ سومى هستند كه هم مى‌پذيرند و هم در جهت درست خود جريان مى‌دهند.اينان هستند كه صاحب فطرت سليم انسانيند و تنها اينان هستند كه مى‌توانند به سعادت نهايى نائل آيند.

فِطْرتهاى إنسانى

مردمى كه داراى فطرت سالمند همه صاحب يك فطرت مشتركى هستند كه به وسيلۀ آن اساسا معارف و معقولات نخستين را پذيرا مى‌شوند و اين فطرت مشترك ميان همه است،و همۀ آنان به وسيلۀ آن فطرت مشترك سليم به سوى كارهاى مشترك در حركت‌اند.اين است اساس كار سعادت همگانى و وجه مشترك بين مردم سليم- الطبع.

از اين مرتبت و وجه مشترك كه بگذريم در سطح ديگر از معارف و معلومات مردم متفاوت و مختلف‌اند،و همين امر ايجاب مى‌كند كه هر فردى را فطرتى ويژه خود باشد به جز فطرت ويژۀ آن ديگر،و از همين روست كه ديده مى‌شود فردى معد پذيرش معارف و معقولاتى ديگر است ويژۀ خود كه مشترك بين وى و ديگران نمى‌باشد و به وسيلۀ آن به سوى معرفت به علم و يا علوم ديگرى كشش پيدا مى‌كند و بدان نائل مى‌آيد و فرد ديگر نيز معد قبول معقولاتى ديگر است وابسته به علم ديگر كه ديگرى در آن قسم از معارف با وى شريك نيست،و باز ممكن است فردى از افراد معد قبول معقولات بسيارى بود،از هر نوعى پاره‌اى

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1421
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست