در زلف بتان تا چه فريب است كه پيوست
محمود پريشان سر زلف اياز است
زان شعله كه از روى بتان حسن تو افروخت
جان همه مشتاقان در سوز و گداز است
چون بر در ميخانه مرا بار ندادند
رفتم بدر صومعه ديدم كه فراز است
آواز ز ميخانه برآمد كه عراقى
در باز تو خود را كه در ميكده باز است
فَريضَه
-(اصطلاح فقهى)يعنى واجب و اطلاق بر تركه شود.
(از شرح لمعه ج 2 ص 278) .
فَزَع
-(اصطلاح فلسفى)فزع از كيفيات نفسانى است كه از توابع آن حركت روح است بدرون از جهت ترس از امور موذى واقعى يا خيالى (از اسفار ج 2 ص 50).
از اصول اخلاقى اسلام اين است كه فزع در مصائب و حوادث مكروه و ناپسند است و در قرآن مجيد همواره امر به صبر و تحمل و بردبارى شده است.
فَساد
-(اصطلاح فقهى،اصولى، اخلاقى،عرفانى،كلامى)در مقابل صلاح است و در فلسفه مقابل كون است و در فقه بطلان است و فعل غير مشروع را نيز گويند.
(از كشاف ص 1112).
و بالاخره فساد درهم ريختن و از بين رفتن و نابود شدن و متلاشى گرديدن است بر حسب مورد استعمال و فساد در فلسفه بمعناى زوال صورت از ماده ميباشد در مقابل كون كه حصول صورت براى ماده است چنانكه گويند موجودات جسمانى در معرض كون و فسادند يعنى صورتى زائل شده و در صورتى ديگر پديد مىآيد.
و بهر حال فساد در مقابل كون است و عبادت از زوال صورت است در مقابل كون كه حدوث صورتى ديگر است.
(تفسير ص 1658-دستور ج 3 ص 27-مجموعه دوم ص 199-شفا ج 1 ص 203).
در عرفان،مراد فساد در عادات و مراسم سلوك است و فساد در اخلاقيات است.
محمد ترمذى گويد:«اذا فسدت العامة غلبت الفساق على اهل الصلاح و ولاة
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1412