responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1389

تازى دو مثال است...

و فاصله كبرى چهار متحرك است و ساكنى مانند«بدهمش ببرمش»رجوع شود به(المعجم ص 26،31).

فاعِل

-(اصطلاح ادبى و فلسفى) در قواعد زبان تازى فاعل هر آن اسمى باشد كه قبل از او فعل يا شبه فعل واقع شود و اسناد بدان داده شود بر اساس قيام فعل و شبه فعل بآن نه وقوع بر آن مانند«قام زيد و زيد قائم هو»فاعل همواره مرفوع ميباشد لفظا يا تقديرا يا محلا مانند «كَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً» كه«كفى اللّه شهيدا»ميباشد و بعد از هر فعل فاعلى لازم است در لفظ و الا ضمير مستتر خواهد بود چنانكه«هو»در مثال«زيد قام»و فاعل هيچ وقت و جوبا حذف نمى‌شود.مگر در مصدر مانند«سقيا و رعيا» هرگاه فاعل اسم ظاهر باشد و بعد از فعل باشد فعل مفرد آيد مانند«فاز الشهداء»و«قام اخواك»و اگر ضمير باشد فعل با علامت تثنيه و جمع آيد مانند «زيدان قاما»قاعدۀ اوليه اين است كه فاعل متصل بفعل باشد هرگاه فاعل مؤنث حقيقى باشد و اسم ظاهر باشد و فاصلۀ ما بين او و فعل نباشد يا باشد وجوبا فعل با علامت ثانيت آيد و اگر مؤنث مجازى باشد و فاصله نشده باشد باز هم فعل با علامت تأنيث آيد.و اگر فاعل مقدم بر فعل باشد در هر حال فعل با علامت تأنيث آيد(رجوع شود به سيوطى ص 81-85).و در پارسى فاعل بر كننده كارى دلالت كند و يا چيزى و كارى را بدو (از دستورنامه ص 67).رجوع باسم فاعل شود.

بهر حال كلمۀ فاعل در لغت بمعناى كنندۀ كار است آنچه از كلمۀ فاعل مفهوم و اراده ميشود كنندۀ كار و انجام‌دهندۀ فعلى است كه فعل او مقرون باختيار و اراده‌اش باشد و از اين جهت است كه عنوان فاعليت در موردى صادق است كه و لو يك آن هم باشد متلبس بفاعليت نباشد و بعبارت ديگر از لحاظ مفهوم عرفى فاعل بكسى گويند كه فعلش مقرون باراده‌اش باشد و بنا بر اين يك آن هم كه شده است بايد متصف بفاعليت نباشد تا مريد و مختار بودن آن معلوم شود و در اصطلاح فلسفى اكثر كلمۀ فاعل مرادف يا علت آمده است.و گويند«الفاعل هو الذى يقتضى وجود المعلول و يجعله واجب الحصول»فاعل باصطلاح طبيعى عبارت از امرى است كه تأثير آن زمانى باشد و متدرج التأثير باشد.

فاعل در فلسفه مقابل قابل آمده است و بمعنى تأثيركننده و اثرگذارندۀ است چنانكه قابل بمعنى قبول‌كنندۀ اثر از فاعل است.

ابن رشد در تعريف فاعل گويد:

(الفاعل هو الذى يخرج غيره من القوة الى الفعل و من العدم الى الوجود تهافت التهافت ص 150 و رجوع شود باسفار ج 2 ص 178-مبدأ و معاد صدر الدين ص 48- 49-تفسير ص 191،859).

فاعليت فاعل يا بطبع است و يا بقسر و يا برضا است و يا بعنايت است و يا به تجلى است از اين قرار.

الف-فاعل بطبع كه مبدأ صدور فعل باشد بدون شعور و اراده و فعل آن

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1389
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست