responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 987

ابو ريحان گويد:

هر سه كوكب علوى و آفتاب نراند.

و زحل در ميان ايشان چون خصى است.

زيرا ك هر چند نر است و لكن برزه دلالت نكند.و زهره و قمر ماده‌اند و عطارد نر با نران و ماده با مادگان.و ز بهر اين چون خنثى است.و چون تنها باشد نرى اندر ذات اوست.و گروهى گفتند كه مريخ ماده است.و ناپذيرفته است اين سخون.

(روز و شبى از ايشان كدام است) زحل و مشترى و شمس روزى‌اند و قوت ايشان اندر روز بود.و مريخ و زهره و قمر شبى‌اند.و عطارد هم روزى است و هم شبى تا بكدام برج باشد و با كدام كوكب.و هر كوكبى مانندۀ خويش را يارى دهد و از وى يارى خواهد،روزى از روزى و شبى از شبى.و شمس خداوند نوبت روز است و قمر خداوند نوبت شب.

زيرا ك فعل هر يكى اندر وقت نوبتش پيدا آيد.و هر كوكبى كه اندر نوبت خويش زبر زمين نباشد فعلش پوشيده و ناپيدا شود.

و گروهى رأس را نرى دادند و روزى كردنش.و ذنب را مادگى و شبى.و اين بر قياس راست نيست.

دلالت هر كوكبى هميشه نه،كه همى‌گردد ببودنش اندر برجها و با ستارگان سياره و بر حال خويش ماند يا بگردد ثابته و بنگرش ايشان و بنهاد او از آفتاب و شعاعش و بدورى و نزديكى بزمين،چون زحل كه ببر آمدن از زمين خشك بود و بفرودآمدن تر.

وانگاه هر حالى كه ستاره بر آن دلالت كند حاصل‌شدنش بر دو لون بود يكى سعادت و ديگر شقاوت و بدبختى.چون زحل مثلا كه دليل بود بر كارهاى زمين، پس اگر اندرو شرطهاى قوت و نيكى يافته آيد آن دهقانى بود و بر آن خوشى و نعمت يابد وز آن خواسته گرد كند.و گر بخلاف قوت و نيكى بود كار زمين از كشاورزى و مزدورى بود برنج و با بدبختى بى‌فايده.

(رجوع شود به التفهيم ص 359)

سَتر

-(اصطلاح عرفانى)ستر يعنى پوشش و در اصطلاح آنچه محجوب گرداند انسان را از حق كه عبارت از عادات و رسوم و تعلقات خاطر باشد.

(از اصطلاحات شاه نعمت الله ص 36) هر چه آن محجوب گرداند تو را ستر خوانندش ولى ياران ما
بگذر از عادات و خودبينى تمام گر خدا ميپرستى كو خدا
و بالجمله ستر از قبل بنده عبارت از حائل شدن بشريت است بين سرو شهود غيب و موقعى كه نور غيبى ظاهر شود حجاب بشريت بر طرف گردد و از قبل حق ستر او است از بنده بواسطۀ حال خود انسان و تجلى از قبل عبد زوال حجاب بشريت است و اصقال مرآت قلب است و ستر حق از خواص بندگان جهت ترحمى است كه در حق آنها روا دارد كه اگر مستور نباشند هرآينه متلاشى شوند در مقام سلطان او.

گر خدا را ميپرستى گو خدا و بهر حال ستر از قبل بنده عبارت از حائل شدن بشريت است بين سر و شهود غيب و موقعى كه نور غيبى ظاهر شود حجاب بشريت بر طرف گردد و از قبل حق ستر

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 987
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست