نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 986
يكسانست،چنانك يكى بديگر نزديكتر و دورتر نشوند.و بپارسى ايشان را بيابانى خوانند.زيرا كه گمشده بدان راه بازيابد بيابان و دريا اندر.و ستارگان رونده آن هفتاند كه هر يكى كرهاى دارند - جداگانه.و اين روندگان يك بديگر و بثابته نزديك همىشوند و دور همىشوند ،گاه از جهت جاى و گاه از جهت برابرى.و آن بهر زودى حركت ايشانست و مختلفى.
اين آنست كه بدو آفتاب و ماه و ستارگان همىبينى كه بلند شوند و برآيند اندك اندك تا بغايتى رسند.و از آغازند - فرود آمدن لختك لختك تا فرو شوند.
و سپس آن بجاى برآمدن باز آيند.و اين حركت بماه و آفتاب و ستاره اندر يافته آيد و جانور او را داند تا از آرامگاه برود بمعيشت جستن و باز آيد بدو.پس مردم را چه دليل بايد بدانستن او.و جانورى هست كه با وى همه جنبد چون حربا كه با آفتاب همىگردد هر چگونه كه گردد.و نيز برگ كشت و گيا با او همه گردند.
و آن بر برگ ماش و بر برگ ملخچ و سوس پيداتر است.و اين حركت را نخستين خوانند،زيرا ك بآگاهى و حس نزديكتر است.و نخست اين دانسته آيد.
و او را غربى خوانند،زيرا ك هر چيزى كه بدو پديد آيد غايتش فرو شدن است.
همه ستارگان را رفتن است بر آن سو كه از وى بر آمدن ايشانست و لكن حركت ستارگان ثابته اندك است.و ز بهر اين و ز بهر آنك بعد ميان ايشان يكى است ايستاده نام كردند.و حركت روندگان پيداست گوناگون.و بر ماه از بهر زودى جنبيدن او پيداتر است،از يراك ماه از آن وقت باز كه او را بمغرب نو بينند هر شبى از آفتاب وزان ستاره كه ميان او و ميان آفتاب باشد دورتر همىشود و بدان ستاره نزديكتر همىشود كه ازو بديگر سوى آفتاب بود.و اگر ستارهاى را بپوشاند از جهت مشرق آغازد بپوشانيدن و او را از سوى مغرب پديد آرد و اين حركت دوم كه همه استارگان راست ببرابرى حركت نخستين است نه رو يا روى،و لكن لختكى از او گرايسته تر.و او ورا دوم بهر دو معنى خوانند.يكى آنست كه مختلف است هر كوكبى را از پى كواكب ديگر گونه.و حركت نخستين هموار است و همه را بقهر گرداننده،هر چند ايشان بديگر سو ازو همىگردند،همچنانك كشتى با آب فرود آيد و آنك اندر كشتى باشد برابر آب همىرود تا جنبش او مركب باشد از پيش شدن وز پس شدن.و هموار و راست فاضلتر است از مختلف.و ديگر معنى آنست كه اين حركت چنان پيدا نيست چون حركت نخستين،و لكن دانستن او را لختى انديشه بايد و قياسى از ديدار بيرون آورده.و او را شرقى نام كردند از بهر آنك جنبنده بود و سوى مشرق همىرود .
ستارِگانِ أبرى
-(اصطلاح نجومى) رجوع به كواكب سحابى شود
ستارِگانِ بِيابانى
-(اصطلاح نجومى) ثوابت را گويند.
رجوع به ستارگان ايستاده و التفهيم ص 56 شود.
ستارِگانِ مادَّه
-(اصطلاح نجومى) رجوع به ستارگان نر شود.
ستارِگانِ نَر
-(اصطلاح نجومى)
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 986