responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 978

كرد.آنكه سوم بار بروج را بسالها كى آحادند برابر نهاد هر برجى را سالى تا انتهاء سالها بحاصل آمد چنانك گفتيم بيشتر زين.و چهارم بار درجها را برابر آحاد سالها نهاد هر درجه‌ئى را سالى تا قسمت خرد بجاى آمد.و ميان آحاد و ميان الوف دو مرتبه ماند و اين دو مرتبه را انتها همچنان راند،يكى را هر برجى سذ سال و ديگر را هر برجى ده سال.و هيچ نگفتست عشرات و مئين را با درجها بر آن قياس كه بالوف و آحاد گفته بود.

(رجوع شود به التفهيم ص 525)

سالهاىِ كَواكِب

-(اصطلاح نجومى و گاه‌شمارى است).ابو ريحان گويد:اين سالها بر چهار مرتبت است هر ستاره‌يى را كهتر و ميانه[و بزرگ]و بزرگترين.

اما بزرگترين سالها بنوبتهاى زمانه بكار همى‌دارند .و گروهى گفتند كه ستارگان بزمانهاى پيشين آن همى‌دارند تا عمر دراز بود.و اما سالهاى بزرگ و ميانه و خرد آنست كه اكنون منجمان بعمر بيرون آورند اندر مولدها بكار دارند.

و بيرون آوردن وقتها و شمرده‌ها.و آن را مطلق هميشه سال بكار ندارند و ليكن عدد.و آنگاه اين عدد بود كه سالها بود و بود كه ماهها يا هفته‌ها يا روزها يا ساعتها.

(رجوع شود به التفهيم ص 365)

سالِ نُجُومى

-(نجومى) مدتى است كه آفتاب مدارى را طى كند و مجددا به نقطۀ اول باز گردد و طول آن 365 روز و 6 ساعت و 9 دقيقه و 897 ثانيه است.

سالِبه

-(اصطلاح منطقى)قضيۀ موجبه است رجوع به قضيۀ سالبه و موجبه شود.و سالبه بانتفاء موضوع يعنى قضيۀ سلبيۀ كه بدون موضوع بود چنانكه گويند «العنقاء ليس بطائر»كه در حقيقت عنقائى وجود ندارد،پس سالبه گاه با وجود موضوع است چنانكه گويند.«زيد ليس شجاع»كه زيدى هست لكن شجاع نيست و گاه زيدى نيست كه شجاع باشد يا نه.

سالِك

-(اصطلاح عرفانى)سالك عبارت از سائر الى اللّه است كه متوسط بين مبدأ و منتهى است مادام كه در سير است.

(اصطلاحات صوفيه خطى) در دستور العلماء است كه:سالك «هو الذى مشى على المقامات بحاله لا بعلمه و تصوره» (از دستور العلماء ج 2 ص 159 شفاء السائل ص 101) لاهيجى گويد:سالك مسافر الى اللّه، رفتن از تقيد باطلاق و از كثرت بوحدتست كه سير كشفى هم مينامند و كسى را ميگويند كه بطريق سلوك بمرتبت و مقامى رسد كه از اصل و حقيقت خود آگاه شود و بداند كه او همين صورت و نقش نيست و اصل و حقيقت او مرتبت جامعۀ الوهيت است كه در مراتب تنزل متلبس بدين لباس گشته و ظاهر بدين صورت شده و اوليت عين آخر گشته و بمقام فناء فى اللّه و مرتبت ولايت وصول يابد،چون قطرۀ در بحر اعظم توحيد متلاشى گردد و قوسين صعود و نزول سر بهم آورده نقطۀ نهايت ببدايت متصل گردد و از مراتبى كه در وسط ميگذرد براى او مكاشفات و حالاتى حاصل ميشود و در هر مقام او را عجايب و غرايب بسيار نمودار ميگردد و بالجمله در تاب

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 978
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست