responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 968

حصه بستانى،آنگه بر حصه چيزى فزايى و نيز تعديلش بستانى،اگر اين تعديل دوم بيشتر از تعديل نخستين بود،او را زائد فى التعديل خوانند.و اين بنطاق نخستين و سوم بود.و گر تعديل كمتر باشد از نخستين، ناقص فى التعديل خوانند.و اين بنطاق دوم و چهارم بود.وز آن،افزونى است بحساب.

و اين آن وقت بود كه بتقويم كردن ستاره، تعديل پسين بر فزائى.و او زائد فى الحساب باشد.و آن بفلك اوج به نطاق سوم و چهارم بود.و بفلك اوج به نطاق سوم و چهارم بود.و بفلك تدوير بنطاق نخستين و دوم.

و چون اين تعديل را بباقى نطاقها كم كنى ناقص فى الحساب بود.و از آن،افزونى است اندر روشنائى و تنومندى.و چون اين بحسب نزديكى و دورى از زمين است، گروهى او را زائد فى النور و العظم خوانند، تا از ذروت يا اوج سوى حضيض همى‌آيد ، زيرا ك بزمين نزديكتر همى‌شود.و ز حضيض تا باوج ناقص فى النور و العظم خوانند.و گروهى اين زيادت را گرد بر گرد حضيض نهادند تا بهر دو بعد اوسط،و نقصان گرد بر گرد اوج.زيرا ك روشنائى و تن او ببعد اوسط بر اندازۀ ميانه نهادند.و چون از وى برتر شود از آن اندازه كمتر شود.و چون از وى فروتر شود از آن اندازه بيشتر شود.

و قياس چنان واجب كند كه اين گونه، از تدوير بيشتر بيرون آوردندى.و لكن عادت منجمان چنانست كه زيادت نور و عظم از نطاقهاء فلك اوج بيرون آرند و بس.و زيادت نور قمر برين قياس نيست، و ليكن بحسب دورى از شمس.پس گروهى او را زائد فى النور خوانند.از اول ماه تا نيمه.و گروهى او را زائد فى النور خوانند كه روشنائى اندر تن او از نيمه بيشتر شود،و آن از هفتم ماه تا بيست و دوم او باشد.و اما گونۀ ديگر از زيادت و نقصان كه بحسب افق بود آنست كه ربع شرقى كه ميان فلك نصف النهار است و ميان افق مشرقى تا آن ربع ديگر كه برابر اوست هر دو را زائد خوانند زيرا ك روز و شب اندرين دو ربع بر فزونى باشد.و دو ربع ديگر را ناقص خوانند.

(رجوع شود به التفهيم ص 144)

زِيادَةُ المُتَّصِلَه

-(اصطلاح فقهى)نماء متصل راز زيادۀ متصله گويند و نماء منفصل را زياده منفصله نامند و هر يك از اين دو قسم يا متولد از مبيع است مانند چاقى گوسفند در نماء متصله و غير متولده مانند رنگ لباس و دوخت آن و منفصل متولد مانند بره.و گوساله و ميوه و غير متولده مانند كسب با آن.

(از كشاف ج 1 ص 675)

زَيتُونَه

-(اصطلاح عرفانى)زيتونه دانه‌ايست كه از آن روغن گيرند و مشهور است و شجره زيتونه در قرآن آمده است و بدان نيز قسم ياد شده است «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» و در اصطلاح صوفيان نفسى است كه مستعد اشتعال بود بنور قدس بقوت فكر و زيت نور استعداد اصل نفس است(از اربعين غزالى ص 209-شرح منازل ص 26-49 و رجوع به زجاجه شود).

شاعر گويد:

زيت و زيتونه را چنان درياب نور و قنديل عارفان درياب

زِيج

-نزد منجمان كتابى است كه در آن احوال حركات كواكب را ثبت نمايند.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 968
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست