responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 963

انگشت است).

(از كشاف ج 1 ص 679).

نزد عارفان زنار،بستن عقد خدمت است يعنى در زبان اهل حال اشارت به بستن بند خدمت و طاعت محبوب حقيقى است در هر مراتب كه باشد.

(از شرح گلشن راز ص 639) شاعر گويد:

بيزار شدم ز نقش اغيار زنار بعشق يار بستم
بى‌باده بباد ميرود عمر ناقوس بزن كه مى‌پرستم
چنانكه در وضع اول كه زنار موضوع گشته است نشان خدمت و طاعت بوده است.

و زنار مذموم تعلق و دلبستگى بدنيا است و زنار محمود كمر خدمت و طاعت بستن است.

شاعر گويد:

از خرقه و تسبيح چو جز نام نديديم چه خرقه چه تسبيح كه زنار گرفتيم
خاقانى گويد:

اى دل آن زنار نگسستى هنوز رشتۀ پندار نگسستى هنوز
بابا افضل گويد:

دوشم بخرابات ز ايمان درست زنار مغانه بر ميان بستم چست
شاگرد خرابات زبد نامى من رختم بدر انداخت خرابات بشست
عطار گويد:

شكن زلف چو زنار بتم پيدا شد پير ما خرقۀ خود چاك زد و ترسا شد
عقل از طرۀ او نعره‌زنان مجنون گشت روح از حلقۀ او رقص‌كنان شيدا شد

زَنَخدان

-(اصطلاح عرفانى)زنخدان لطف محبوب است اما قهرآميز كه سالك را از جاه جاودانى بچاه ظلمانى مى‌اندازد.

زندان

-(اصطلاح عرفانى)مراد دنيا است كه فرمود

«الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر» و گاه كنايت از نفس است.

(رجوع شود به عده ج 3 ص 301) چه خواهى كرد در زندان بمانده پاى در آتش گهى در تف گران سنگى،گهى در سوز شهوانى
زمانى آز دنياوى،زمانى حرص افزونى زمانى رسم سگ طبعى،زمانى شر شيطانى
عطار گويد:

تا درين زندان فانى زندگانى باشدت كنج عزلت گير،تا گنج معانى باشدت
اين جهان را ترك كن تا چون گذشتى زين جهان اين جهانت گر نباشد آن جهانى باشدت
از اين زندان اگر خواهى كه چون يوسف برون آيى
بدرد دورى يوسف صبورى چون زليخا كن

زَنده

-(اصطلاح عرفانى)زنده بودن در اصطلاح ترك علايق دنيوى و موت اختيارى است كه فرمودند

«موتوا قبل ان تموتوا» زنده كدامست بر هوشيار آنكه بميرد بسر كوى يار
زنده جاودان كسى است كه بدوست و بعشق الهى زنده است،نه بجان و تن،هر كه بدوست زنده شده اوست زندۀ جاويدان.

گر بميرم مرا مگوئيد مرد پير طريقت گفت:خداوندا هر كه شغل

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 963
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست