responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 949

تا صورتهاى شخصيه و هويات جزئيه كه بمزلت برگهاى آنست.

«يَكٰادُ زَيْتُهٰا يُضِيءُ» يعنى عالم ارواح نفسانيه بانوار عقول فعاله روشن شود اگر چه نار قدرت از ليه بدو نرسيده باشد و چون طبيعت آن بوجود قرب دارد «نُورٌ عَلىٰ نُورٍ» است كه نور اول نور رحمت الهى و معرفت ربانى است و نور دوم روح اعظم و عقل فعال است و يا اول نور عقل فعال است و دوم نور نفس كليه است كه نور عرش رحمن است.

3-معنى لاٰ شَرْقِيَّةٍ وَ لاٰ غَرْبِيَّةٍ در صورتى كه شجره را حمل به امر عقلى نمائيم روشن است زيرا امور عقليه از جنس موجوداتى كه در امكنه و ازمنه‌اند نمى‌باشند تا شرقى باشند يا غربى.و اگر حمل بر امر جسمانى شود و كنايت از قلب باشد معنى آن اين است كه حد فاصل است و برزخ است و نه شرقى است و نه غربى بلكه متوسط بين آن دو است.

4-شرق و غرب را ممكن است حمل بر دنيا و آخرت نمود در صورتى كه منظور از شجره قوت فكريه باشد و يا هيولى باشد.

5-ممكن است شرق و غرب را حمل بر امكان نمود كه وجه وجوب است.

وجه آدم آينه‌ى اسما كند عكس خود در صورتش پيدا كند
نقش آدم را رقم نوعى زند كه دو عالم را در او پنهان كند
كون جامع نزد ما انسان بود ور نباشد اين چنين حيوان بود
جامع انسان كامل را بخوان معنى مجموع قرآن را بدان
نقش مى‌بندد جمال ذو الجلال در خيال صورت او بر كمال
اسما چه بود ظهور خورشيد خورشيد جمال ذات والا
اى جمله جهان در رخ جان بخش تو پيدا اى روى تو در آينه كون هويدا
اى حسن تو بر ديده خود كرده تجلى در ديدۀ خود ديد عيان چهرۀ خود را
چون ناظر و منظور توئى غير تو كس نيست
پس از چه سبب گشت پديد اين همه غوغا
اشباح چو مشكاة شد،ارواح زجاجات اعيان جو مصابيح بود روشن و لواح
اعيان چو مصابيح فروزندۀ اسماء چون نار كز احجار بر آرند بمقداح
آدم دو چيز بود طينيت و روحانيت، طينيت وى خلقى بود و روحانيت وى امرى بود،كه داند سر فطرت آدم،كه شناسد رتبت دولت آدم،عقاب هيچ خاطر بر شاخ درخت دولت آدم نه نشست،ديدۀ هيچ بصيرت جمال خورشيد صفوت آدم در نيافت.

زِحاف

-اين اصطلاح عروضى است و هر تغييرى كه باصول افاعيل عروضى در آيد آن را زحاف خوانند و معنى زحف دورى است از اصل و تأخير از مقصد و مقصود.

(رجوع شود به المعجم ص 40-41).

و حقيقت زحاف اسكان متحركى است يا نقصان حرفى يا دو يا سه و در از احيف اشعار عجم تا پنج حرف ممكن است كه از جزوى ساقط شود و باشد كه حرفى يا دو

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 949
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست