responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 946

ز استاد ازل چو وصف جام جم بشنودم
در جام جهان نماى اول شد نقش همه جهان مشكل
خورشيد وجود بر جهان تافت گشت آن همه نقشها مشكل
يك روى و هزار آينه بيش يك مجمل و اين همه مفصل
هست اين همه نقشها و اشكال نقش دومين چشم احول
در نقش دوم اگر به بينى رخسارۀ نقشبند اول
معلوم كنى كه اوست موجود يابى همه چيزها مخيل

انوارِ عالَمِ قُدس

«هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ» اول برقى كه از حضرت ربوبيت بر ارواح پويندگان طالع و لايح شود انوارى است از عالم قدس كه بر روان سالك اشراق كند كه ناگاه آيد و لذيذ بود كه فرمود هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً .از ترس زوال و طمع در ثبات اين طوالع را اوقات خوانند كه گويند«الوقت سيف قاطع»و در قرآن مجيد آمده است كه «يَكٰادُ سَنٰا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصٰارِ» اين بروق بدنبال رياضات آيد و هر مقدار كه رياضات زيادت شود اين بروق فزون گردد و گاه اين انوار با خواطف مترادف گردد كه در خبر است كه

«ان لربكم فى ايام دهر كم نفحات رحمته ألا فتعرضوا لها» .

و چون انوار سر بغايت رسد و به تعجيل نگذرد و زمانى دراز بماند آن را سكينه گويند كه فرمودند «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدٰادُوا إِيمٰاناً مَعَ إِيمٰانِهِمْ» و كس را كه سكينه حاصل شود او را اخبار از خواطر مردم و اطلاع بر مغيبات حاصل آيد و فراستش تمام گردد كه حضرت رسول فرمودند

«اتقوا فراسة المؤمن فانه ينظر بنور الله» و نيز در قرآن كريم است أَلاٰ بِذِكْرِ اللّٰهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ .

يَكٰادُ زَيْتُهٰا يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نٰارٌ بدان كه اهل شريعت و اهل حكمت ميگويند كه بعضى از آدميان سه روح دارند و اينها ناقصانند و بعضى از آدميان چهار روح دارند و اينها مقتصدانند و بعضى از آدميان پنج روح هر يك غير يكديگرند.

قالب بمثابۀ مشكوك است،روح نباتى كه در جگر است بمثابۀ زجاجه است و روح حيوانى كه در دل است بمثابۀ فتيله است و روح نفسانى كه در دماغ ست بمثابۀ روغن است و اين روغن از غايت لطافت و صفا مى‌خواست كه اشياء و حكمت اشياء را كما هى بداند و به بيند پيش از آنكه نار بوى پيوند و پس اين روغن نور باشد و چون نار كه روح انسانى است بروغن پيوست و نُورٌ عَلىٰ نُورٍ شد يَهْدِي اللّٰهُ لِنُورِهِ كه«آتش است اين بانك ناى و نيست باد،هر كه اين آتش ندارد نيست باد.»و چون نور الله بر روح انسانى پيوست نور نور نور شد(از انسان كامل 26،31).

و البته روح يكى بيش نيست لكن مراتب دارد.

وحدت نور كه جان عالم وجود است.

اهل وحدت ميگويند كه وجود يكى بيش نيست و آن وجود خداى تعالى است و بغير وجود او وجودى ديگر نيست و

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 946
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست