responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 917

رقص ناقص بسوى نقص بود جنبش كاملان نه رقص بود
مى‌زند مرغ جانشان پر و بال تا رهد باز ازين حضيض وبال
رقص آنجا كن كه خود را بشكنى پنبه را از ريش شهوت بر كنى
رقص و جولان بر سر ميدان كنند رقص اندر خون خود مردان كنند
چون رهند از دست خود دستى زنند چون رهند از نقص خود رقصى كنند
مطربانشان از درون دف ميزنند بحرها در شورشان كف ميزنند
تو نبينى برگها با شاخها كف زنان رقصان به تحريك صبا
تو نبينى ليك بهر گوششان

رَقطاء

-(اصطلاح بديعى)و در لغت سياهى آميخته با نقطه‌هاى سفيد است و اين صنعت در نظم و نثر آنست كه از يك كلمۀ منقوط يك حرف عاطل يعنى بى‌نقطه باشد مانند إِذٰا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ... (از بديع فروغى ص 94)

رُقعه

-(اصطلاح ادبى)نامۀ كه به بزرگان نويسند.

مولانا گويد:

رقعه‌اش بردند پيش شاه راد خواند آن رقعه جوابى او نداد
رقعۀ پر چنگ و پر هستى و كين مى‌فرستد پيش شاه نازنين
كالبد نامه‌ايست اندر وى نگر هست لايق شاه را آنگه ببر
پاره‌هاى پارچه كه بر ردى هم گذارند و لباس مرقع درويشان را دوزند.

رُقعه‌هاى كَژدُم

-(اصطلاح گاه‌شمارى) اين از رسمهاى پارسيان نيست و لكن از مستحدثات عوام بود و بشب اين روز بر كاغذها نويسند و بر در خانه‌ها بندند تا اندر و گزند اندر نيابند و پنجم روز است از اسفندارمذ ماه و پارسيان آن را مردگيران خوانند.زيرا كه زنان بر شوهران خود اقتراح كردند و آرزوهائى كردندى از مردان در آن روز.

(از التفهيم ص 260)

رَقيقَه

-(اصطلاح عرفانى)رقيقه در اصطلاح عبارت از لطيفۀ روحانى است و گاه اطلاق ميشود بر واسطۀ لطيفه كه واسطۀ ميان دو چيز است مانند امداد فيوضات و اصل از حق بخلق كه آن را رقيقه نزول نامند.

(از كشاف ص 582-دستور العلماء ج 2 ص 142).

رُكَبة ذاتُ الكُرسى

-(اصطلاح نجومى) رجوع به ذات الكرسى شود.

رُكن

-(اصطلاح فقهى)آنچه با كم و زيادشدنش عبادت باطل شود رجوع به اركان نماز شود.

رُكُوع

-(اصطلاح فقهى)و انحناء پشت باشد در صلاة و آن ركن است و موقع آن بعد از فراغ از حمد و سوره و يا تسبيحات اربعه باشد در هر ركعتى بايد بحالت تعظيم باندازۀ كه دو دست او بزانويش برسد خم و ذكر لازم را بگويد و آن «سبحان ربى العظيم و بحمده»باشد.(از شرح لمعه ج 1 ص 51،70-كشاف ج 1 ص 634).

رُكُون

-(اصطلاح عرفانى)توجه و اعتماد بخدا است كه گفته‌اند.«علامة ركون القلب و السكون الى الله ان يكون قويا عند زوال الدنيا و ادبارها عنه و فقده اياه و يكون بما فى يد الله اقوى و اوثق منه بما فى يده».

(از طبقات ص 389)

رُمحِ رامِح

-(اصطلاح نجوم)رجوع شود به عواء.

رَمز

-(اصطلاح ادبى و عرفانى)و عبارت از اشارات است بر سبيل خفيه و بالجمله كنايت را اگر وسائطى نباشد و يا وسائط ميان لازم و ملزوم آن كم باشد رمز گويند.(از تلخيص ص 174) در نزد عارفان رمز عبارت از معنى باطنى است كه مخزون است تحت كلام ظاهرى كه غير از اهل آن بدان دست نيابد.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 917
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست