responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 910

رُسوم مَحسوسات رُسومِ مَعقولات رجوع شود به رسم و(رجوع شود به ترجمۀ آراء اهل مدينۀ فاضله ص 257،300).

رشاء

-(اصطلاحات نجومى)ستارۀ بوده واقع در حوت.و نيز عبارت از عقدۀ الخيطين بود.

در كتاب بيست باب رشاء بفتح راء بدين معنى آمده است كه بيست و هشتمين منزل از منازل قمر است و علامت آن ستاره است روشن و سرخ از قدر ثالث و آن را جنب المسلسله نيز نامند و بطن الحوت نيز گويند زيرا بر شكم ماهى بود و چون ستارگان ريز با اين ستاره حلقه زده‌اند مانند نخى به شكل كرم از اين جهت رشا نامند چون رشاء در لغت ريسمان دلو بود.

(از بيست باب ملا مظفر)

رَشحىُّ الوُجُود

-(اصطلاح فلسفى) صدرا ممكنات را موجودات رشحى الوجود نامد و گاه تعلقى الذات خواند.

(از اسفار ج 1 ص 29)

رُشد

-(اصطلاح فقهى)و مراد از رشد(جسمانى و معنوى است)رشد طفل از لحاظ عقلانى باين معلوم ميشود كه او را در كارهاى مربوط بخود آزاد بگذارند اگر از انجام آن بخوبى بر آمد رشيد است و مراد از رشد در ازدواج رشد جسمانى است (از شرح لمعه ج 1 ص 318).

رشوه

-(اصطلاح فقهى)بكسر راء و ضم آن اسم است از رشوة بفتح راء و چيزى است كه بوسيله آن بحاجت توان رسيد و در شريعت امرى است كه گيرنده از روى ستم ستاند در راهى كه چارۀ نباشد مگر آن كه آن را بدهى.آخذ را مرتشى و دهنده را راشى نامند و بالجمله مالى كه شخص در مقابل عملى ستاند عملى كه از وظايف او است يا براى ابطال حقى و يا احقاق حقى و در هر حال حرام است.

«و الراشى و المرتشى كلاهما فى النار» (از مكاسب-كشاف ج 1 ص 657).

رَشيديَّه

-(اصطلاح كلامى)پيروان طوسى را گويند و بدانها عشريه هم گويند بدين جهت كه ثعالبه«گفته‌اند كه در زمينهائى كه از نهر و يا قنات آبيارى ميشود نصف عشر بايد زكوات داده شود زياد بن عبد الرحمن بآنها گفت بايد يك عشر زكوات داده شود.

(رجوع به شهرستانى ضميمه ابن حزم ص 178 شود.)

رَصَد

-(اصطلاح نجومى)و بدين معنى است كه مرصد با وضع خاص و در محل مخصوص بنگرد به ستارگان و نزول هر ستارۀ را در هر درجۀ معين كند.

(از مختار رسائل ص 87) (رصد بفتح راء و صاد)

رِضا

-(اصطلاح عرفانى)رضا عبارت از رفع كراهت و تحمل مرارت احكام قضا و قدر است و مقام رضا بعد از مقام توكل است.

در كشاف است كه رضا در اصطلاح اهل سلوك تلذذ ببلوى است و گفته شده است كه رضا خروج از رضاى نفس و بدر آمدن در رضاى حق است.

(از كشاف ص 597).

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 910
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست