responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 899

جمله رئيس العلوم اطلاق بر علم منطق شده است كه آلت و ميزان علوم نيز گويند.

(از كشاف ص 559)

رَئيسِ مَدينَه

-(اجتماعى).(رجوع به مدينۀ فاضله و رجوع به ترجمۀ آراء اهل مدينۀ فاضله ص 308،256،276 شود)

رُبّ

-بضم راء و تشديد باء از حروف جاره است مانند«ان يقتلوك فان قتلك لم يكن عارا و رب قتل عار»و براى تكثير آمده است چنانكه در مثال فوق و

«رب تال القرآن و القرآن يلعنه» و تقليل مانند «رُبَمٰا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كٰانُوا مُسْلِمِينَ» و «رب رجل صالح لقيته»و گاه ما كافه بدو ملحق شود و او را از عمل باز دارد و داخل بر مضارع شود مانند «رُبَمٰا يَوَدُّ الَّذِينَ» (از مغنى ص 70)

رَبّ

-بفتح راء و تشديد باء(اصطلاح فلسفى)اطلاق بر رب النوع ميشود و مثلا گفته ميشود كه اسفندارمذ رب النوع زمين است.(حكمة الاشراق ص 439)در عرفان نام حق تعالى است باعتبار نسبت ذات باعيان اعم از ارواح يا اجساد،زيرا نسبت ذات باعيان ثابته منشأ اسماء الهيه است مانند قادر و مريد.

(از كشاف ص 526).

رِبا

-(اصطلاح فقهى)يعنى زيادت قال الله فَإِذٰا أَنْزَلْنٰا عَلَيْهَا الْمٰاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ در فقه عبارت از زيادت يكى از دو بدل متجانس باشد بدون آنكه مقابل آن زياده عوض باشد و بر دو قسم است يكى رباء نسيه و آن اين است كه زيادۀ مذكور در مقابل تأخير دفع باشد چنانكه مثلا در زمستان يك من گندم بخرد بيك من و نيم در تابستان دوم رباء فضل كه زياده مذكور بدون مقابل به نسيه باشد چنانكه مثلا در حال يك من گندم بدهد و يك من و نيم بگيرد يا ده مثقال طلاى مسكوك بدهد يازده مثقال بگيرد و اين هر دو حرام و باطل است بحكم «الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبٰا لاٰ يَقُومُونَ إِلاّٰ كَمٰا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطٰانُ مِنَ الْمَسِّ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قٰالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ...» رجوع شود به بيع ربوى-(از كشاف ج 1 ص 654-شرح لمعه ج 1 ص 280 الفقه...ص 245) و مورده المتجانسان اذا قدرا بالكيل و الوزن و زاد احدهما على الاخر قدرا...و تحريمه مؤكدة و هو من اعظم الكبائر و الدرهم منه اعظم وزرا من سبعين زنية(بفتح زا و كسره)بذات محرم و ضابط الجنس هنا ما دخل تحت اللفظ الخاص كالتمر و الزبيب و اللحم فالتمر جنس لجميع اصنافه و الزبيب جنس كذلك و الحنطة و الشعير هنا جنس واحد فى المشهور و اللحوم تابعة للحيوان و لا ربا فى المعدود و لا بين الوالد و ولده و لا بين الزوج و زوجته و لا بين المسلم و الحربى اذا اخذ المسلم الفضل و يثبت بينه و بين الذمى.(از شرح لمعه ج 1 ص 280-282) رجوع به بيع ربوى شود.

رِباط

-اين اصطلاح در فقه بدين معنى بكار رفته است كه عدۀ براى تفتيش حال مشركان فرستاده ميشدند و آنها از احوالات آنها با خبره شد و به مسلمانان اعلام ميكردند و كسانى هم كه در سرحدات بودند رباط ميناميدند.

رِباطات

-(اصطلاحات نجومى)اهل احكام و نجوم گويند رباطات در منازل

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 899
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست