responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 893

فى نفسه از امور خارجيه است و آنچه يافت شود در آن بوجودى كه مطابق با ما في- الخارج بوده و حاكى از امور خارجى باشد وجود ذهنى نامند براى آن امور خارجى و آن وجودى است براى شىء كه آثار وجود خارجى بر آن مترتب نيست.

ابو البركات در مورد ادراك ذهنى گويد:

انسان از قبل نفس خود بامورى آگاه شده و آنها را در مى‌يابد صورى از محسوسات در ذهن او مجسم ميشود بنحوى كه پس از غيبت عين اشياء صور آنها باقى ميماند و بوسيلۀ ذهن خود اشياء را چنان مى‌بيند كه بواسطۀ چشم خود و ميشنود چنانكه بوسيله گوش خود و ميبويد چنانكه بوسيله بينى خود و ميچشد چنانكه بوسيلۀ زبان خود و لمس ميكند نه بواسطۀ آلات لمس و از اين جهت است كه گاه صور مدركه كه بواسطۀ ذهن را با عين امور محسوسه اشتباه مى‌كند چنانكه كسى خواب بيند اشيائى را و در آن حال گمان كند كه عين آن اشياء را ديده است و با خود آنها تماس پيدا كرده و مواجه شده است.

(از المعتبر ج 4 ص 340) صدر الدين در مقام بيان افعال ذهن گويد:خداى متعال ارواح انسانى را آفريده است بنحوى كه خالى از تحقق اشياء و از علم بدانها ميباشند يعنى نفوس انسانى در بدو خلقت عارى از علم و تحقق اشياءاند و لكن آنها را براى معرفت و علم آفريده است و از شان آنها تحصيل معارف و علوم است و نفس را استعدادى است كه بموجب آن معارف تحصيل گردد و آن را ذهن نامند (يعنى هيئت استعدادى را)رجوع شود بوجود ذهنى و(اسفار ج 1 ص 326)

ذِهنيَّه

-(اصطلاح منطقى)قضيه ذهنيه قضيه‌ايست كه مصاديق و محكوم عليه و موضوع آن در ذهن باشد مانند قضيه «النقيضان لا يجتمعان»كه موضوع كه نقيضانند در ذهن است و يا قضيۀ «المعدوم لا يعاد»رجوع به قضيه ذهنيه و (كشاف ص 517)شود.

ذُهُول

-(اصطلاح فلسفى)ذهول و نسيان و غفلت را گاه مرادف آورند و لكن هر يك از اين لغات معنى خاصى دارند.

صدرا در مقام بيان معنى ذهول گويد:

آنچه را نفس در عالم خود ادراك ميكند و در مرتبت صقع خود در مى‌يابد بر سبيل تخيل ذو مراتب است در ظهور و خفا كه بعضى در نهايت خفااند و بعضى در نهايت روشنى و ظهور و بالجمله مدركات نفس بعضى در نهايت خفا و بطونند كه بنام ذهول و نسيان خوانده ميشود و بعضى در نهايت ظهور و جلاء و روشنى‌اند كه شهود و رؤيت گويند و بنا بر اين ذهول محو صور موجودۀ در قواى مدركه نيست بلكه مرتبت خفاء ادراك است و تعريف مشهور آن اين است كه ذهول انصراف توجه نفس است از صور موجودۀ در قوا.

(از مبدأ و معاد ص 349-اسفار ج 1 ص 326 و رجوع شود به كشاف ص 514)

الذِّيخ

-(نجوم)و اين كلمه به شكل ذيج نيز آمده است،ستارۀ بود واقع- در دنب اژدها و ذيخ يعنى كفتار نر.

ذيل

-(نجوم)كوكبى بود كه در خمار مرأة المسلسله بود.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 893
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست