نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 890
در فلسفه ذوق قوتى است مترتب در عصب مفروش بر جرم زبان كه بواسطۀ آن مزهها ادراك ميگردد باين طريق كه بواسطۀ رطوبت لعابيه و اختلاط اجزاء لطيفه از اشياء با طعم با آن رطوبت در جرم زبان نفوذ كرده و مزهها ادراك ميشود.
صدرا گويد:ذوق از مهمترين قواى ظاهرۀ پنجگانه است و بعد از لمس براى حيوان بس مهم است و شبيهترين قوا است بلامسه و از اين جهت لمس ثانى است زيرا ذوق نيز عبارت از شعور بما يلائم الطبع است.
(از اسفار ج 3 ص 131-شفا ج 1 ص 301-اسفار ج 4 ص 40-دستور ج 2 ص 126) «الذوق قوة رتبت فى العصب المفروش على جرم اللسان يدرك الطعوم من الاجسام المماسة المخالط للرطوبة العذبة اللعابية».
(از ش ص 452)
ذُو العقل
-(اصطلاح عرفانى)ذو العقل كسى است كه خلق را ظاهر بيند و حق را باطن و خلق نزد وى مرآت حق است و مرآت همان طور كه ظاهر گشته است در آن مراتب مخفى همچون اختفاء مطلق در مقيد و اين مرتبه عكس مرتبت ذو العين است (از شرح گلشن ص 141-كشاف ص 52).
ذُو العَقلِ و العَين
-(اصطلاح عرفانى) كسى كه حق را در خلق مىبيند و خلق را در حق مشاهده مينمايد و بشهود يكى از ديگرى محتجب نمىگردد.بلكه وجود واحد را از وجهى حق مىبيند و از وجهى خلق و برؤيت كثرت مظاهر از شهود وجه واحد متجلى در آن متحجب نمىشود(از شرح گلشن راز ص 61).
شاعر گويد:
چيست عالم جلوهگاه حسن دوست جلوۀ عالم چه باشد جمله اوست
ظاهرا گر زانكه عالم مظهرست مظهر و ظاهر چو وابينى هم اوست
در حقيقت نيست غير از يار كس اين نمود غير عين و هم تست
يار خود آئينۀ روى اوست ور نمود آينه خود غير اوست
ذُو عَين
-(اصطلاح عرفانى)ذو عين كسى است كه حق را ظاهر بيند و خلق را باطن و خلق نزد وى مرآت حق است و حق ظاهر و خلق در وى پنهان چنانكه آئينه در صورت مخفى ميماند.
(از شرح گلشن راز ص 59-كشاف ص 524) شاعر گويد:
بهر چه مينگرم صورت تو مىبينم از آنكه در نظرم جملگى تو ميآيى
ذَوىِ الفُرُوض
-(اصطلاح فقهى)و در باب ارث كسانى را ذوى الفروض گويند كه آنها را سهم معينى از ارث باشد.