responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 867

كه در فصل تابستان بود و سايۀ آن كوچكترين سايه‌ها است و ديگر كوچكترين ارتفاع كه در زمستان و هنگامى است كه آفتاب به سر جدى بود و سايۀ آن بزرگترين سايه‌هاى نيمروزان بود و سوم وابسطه است ميان آن دو ارتفاع و با تمام عرض بلد مساوى بود كه سايۀ آن را ظل الاستواء و ظل الاعتدال نامند.

(از التفهيم ص 185،184)

دَور

-(بفتح دال اصطلاح فلسفى) دور در اصطلاح فلاسفه و اهل معقول عبارت از توقف دو امر است بر يكديگر كه نتيجۀ آن توقف شىء بر نفس است و آن بر دو نوع است.

الف-دور مصرح كه توقف ميان دو امر باشد بنحوى كه هر يك متوقف بر ديگرى باشد مانند آنكه گفته شود الف متوقف و معلول ب است و ب متوقف و معلول الف است و در نتيجه لازم ميآيد كه الف معلول الف و متوقف بر الف باشد و توقف شىء بر نفس محال است زيرا از وجود شىء عدمش لازم آيد و لازم آيد كه در آن واحد موجود و معدوم باشد.

ب-دور مضمر و آن دورى است كه بواسطۀ امر ثالثى متوقف بر نفس باشد و بعبارت ديگر توقف شىء بر نفس است بواسطۀ امرى ديگر چنانكه گفته شود الف متوقفست بر ب است و ب متوقف بر ج است و ج متوقف بر الف است و يا الف بواسطۀ ج متوقف بر ب است و ب بواسطۀ ج متوقف بر الف است و اين نيز مستلزم توقف شىء بر نفس است بواسطه و محال است.

(دستور ج 2 ص 110-اسفار ج 1 ص 21 كشاف ج 1 ص 468).

دُور

-(بضم دال-اصطلاح عرفانى) آنكه از رحمت حق جزء يا كلا محروم شده باشد و آنكه بواسطۀ سستى در انجام آداب سلوك از شأنى يا مقامى باز مانده باشد.

دَوْرِ مُصَرَّح

-(فلسفه)رجوع بدور شود.

دَور مُضمَر

-(فلسفه)رجوع بدور شود.

دَورِ قَمَرى

-(هيئت)در هر نوزده سال يك دور قمرى حاصل ميشود.

دَورِ نُجُومى

-(هيئت)دوران سيارات بود بدور خورشيد.

دُوزَخ

-(مذهبى،كلامى).

محل آتش الهى،جهنم،محل عذاب الهى جايگاهى كه گنه‌كاران را برند و معذب گردانند.

ناصر خسرو گويد:دوزخ اندر حد قوۀ نادانيست و بهشت اندر حد قوۀ علم است از بهر آنكه نادان آن نكند كه رستگارى او اندر آن باشد پس دوزخ اندر حد قوۀ جهل است و نادانى بحقيقت دوزخ است كه خداى متعال مر كافران را وعده داده است.

مولانا گويد:

دوزخ است اين نفس و دوزخ اژدها است كو بدرياها نگردد كم و كاست
هفت دريا را در آشامد هنوز كم نگردد سوزش آن خلق‌سوز
(رجوع به زاد المسافرين ص 230).

دوزخ روحانى

-(اصطلاح عرفانى) در كيمياى سعادت است كه دوزخ روحانى از سه جنس آتش بود،يكى آتش فراق شهوات دنيا وى و دوم آتش تشوير و حجلت رسوائيها سوم آتش محروم ماندن از

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 867
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست