responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 859

اول يعنى در صورتى كه دليل و مدلول با لذات لازم و ملزوم يكديگر باشند دلالت را دلالت عقليه گويند مانند دلالت دخان بر وجود آتش يا دلالت سرعت ضربان نبض بر شدت تب زيرا در اين موارد بين دليل و مدلول ملازمۀ ذاتى و طبيعى وجود دارد و عقلا وجود يكى دليل وجود ديگرى ميباشد بر عكس در مواردى كه علاقۀ موجوده بين آنها وضعى و فرضى باشد يعنى آن دو شىء مجزى از هم را دست واضعى بيكديگر مرتبط ساخته و يك علاقه فرضى بين آنها ايجاد نمايد در اين صورت علاقۀ آنها وضعى و دلالت آنها بر يكديگر دلالت وضعى خواهد بود.

دلالت وضعى بر دو قسم است غير لفظى و لفظى.

دلالت غير لفظى:چنانچه براى تفهيم يك مقصودى علائمى بين طرفين وضع و مقرر شود در اين صورت دلالت آن علائم بر آن مقصود دلالت وضعى غير لفظى خواهد بود مثلا در مجالس مقننه قيام و قعود نمايندگان علامت تصويب و يا رد لوائح مطروحه است و يا وجود نشانه‌هاى مخصوص در معابر عمومى علامت منع عبور و مرور است و هكذا...در كلييه اين موارد دلالت اين علامات بر مقاصد معينه دلالت وضعى غير لفظى است.

دَلالتِ لَفْظى

:عباد بن سليمان ضميرى و گروهى از قدماى معتزله بر آنند كه دلالت الفاظ بر معانى خود بر حسب وضع واضع نيست زيرا تصور اينكه ابناء آدم قبلا فاقد زبان و خاصيت تكلم بوده و بعدا يك نفر بنام واضع الفاظى را اختراع و آنها را در مقابل يكايك مفاهيم موجوده كه احصاء آنها از طوق قدرت بشر خارج است وضع نموده و سپس بديگران آموخته است تصورى بس باطل ميباشد و همچنين قول بعضى از علماى اشاعره مبنى بر اينكه لغات موجوده بدوا از طرف بارى تعالى وضع و سپس به آدميان نازل شده است نيز قابل قبول نيست و تاريخ از وجود چنين پيغمبرانى كه براى القاء لغات موضوعه از جانب پروردگار مبعوث شده باشند بى‌اطلاع است-بنا بر اين نمى‌توان بوجود وضع قائل شده و دلالت الفاظ را بر معانى خود ناشى از وضع واضع دانست و بلكه دلالت آنها بر حسب مناسبات ذاتيه است و هر قومى بالذات و بر حسب اقتضاى طبيعت خويش الفاظى را براى بعضى‌ها گفته‌اند كه مقصود قائلين بوجود مناسبت ذاتيه آن است انسانها با رعايت مناسبتى الفاظ را براى تفهيم مقاصد خود انتخاب نموده است كما اينكه اين ترتيب در ميان حيوانات نيز جارى ميباشد و هر نوع حيوانى براى بيان ما فى الضمير خود بالطبيعه اصواتى را از حلقوم خود خارج ميسازد و همان طورى كه دلالت آن اصوات را نمى‌توان ناشى از وضع دانست،همين طور دلالت الفاظ را نيز نمى‌توان دلالت وضعى تلقى نمود.

اين قول با اينكه از طرف جمعى از فحول عصر اخير مورد كمال توجه قرار گرفته و دلائل متعددى در تأييد آن آورده شده است مع ذلك جمهور علماى ما آن را قبول ننموده و بالنتيجه دلالت الفاظ را قسمى از اقسام دلالات وضعيه دانسته‌اند.

بهر حال دلالت لفظ را بر تمام معنى

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 859
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست