responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 854

كه محرم وى باشد.آنگه خشت بچينند،و گور را بينبارند،و مقدار بدستى از زمين بردارند،و چهار گوشه كنند،و آب بروى ريزند،ابتدا از سر وى كنند،و بروى ميگردانند تا آنگه كه بسر وى رسند.و چون مردم بازگردند ولى وى را تلقين كند بآواز بلند.

كلماتى كه بدان تلقين كند و دعواتى كه در ميان تكبيرها خوانند،و آدابى كه بجاى آرند،اگر همه درين كتاب بياريم، دراز گردد.

كسى را كه بايد تا برين جمله وقوف يابد از كتابهاى مطول كه اين طائفه راست طلب دارد.

(رجوع شود به معتقد الاماميه ص 254، 255)

دِل

-(اصطلاح عرفانى و فلسفى) دل در اصطلاح معانى مختلفى دارد در شرح گلشن راز است كه دل پيش اين طايفه عبارت از نفس ناطقه است و محل تفصيل معانى است و بمعنى مخزن اسرار حق است كه همان قلب باشد.

شاعر گويد:

دل چه باشد مخزن اسرار حق خلوت جان بر سر بازار حق
دل امين بارگاه محرمى است دل اساس كارگاه آدمى است
كه محل ادراك حقايق و اسرار معارف است.

مولوى گويد:

دل نباشد غير آن درياى نور دل نظرگاه خدا و آنگاه كور
بندۀ دل باش تا سلطان شوى خواجۀ عقل و ملك[ملاك]و جان شوى؟
طالب دل باش تا باشى چو گل تا شوى شادان و خندان همچو مل
دل نباش آنچه مطلوبش گل است اين سخن را روى بر صاحب دل است
كاشانى گويد:مراد از دل بزبان اشارت آن نقطه است كه دائرۀ وجود از دور حركت آن بوجود آمد و بدو كمال يافت و سر ازل و ابد بهم پيوست و مبتداى نظر در وى بمنتهاى بصر رسيد و جمال و جلال وجه باقى بر او متجلى شد و عرش رحمن و منزل قرآن و فرقان و برزخ ميان غيب و شهادت و روح و نفس و مجمع البحرين ملك و ملكوت و ناظر و منظور شد.

(از كشاف ج 2 ص 1557) دل محل و مخزن اسرار الهى است كه فرمود «أَ فَمَنْ شَرَحَ اللّٰهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاٰمِ» .

انصارى گويد:دل آدمى را چهار پرده است،پردۀ اول صدر است كه مستقر عهد الهام است،پردۀ دوم قلب است كه محل نور ايمان است كه فرمود «كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ» پردۀ سوم فؤاد است كه سرا پردۀ مشاهدت حق است كه فرمود «مٰا كَذَبَ الْفُؤٰادُ مٰا رَأىٰ» مولوى گويد:

ز عقل خود سفر كردم سوى دل نديدم هيچ خالى،ذو مكانى
ميان عارف و معروف اين دل همى‌گردد بسان ترجمانى
خداوندان دل دانند دل چيست چه داند قدر دل هر بى‌روانى
پردۀ چهارم شغاف است كه محيط رحل

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 854
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست