نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 840
مقنطرات دوائر كوچكى باشند كه از مركز كرات عبور نمىكنند و اگر موازى با خط استواء باشند آنها را مقنطرات نامند.
دايِرۀ عَرض
-(اصطلاح هيوى)و دايرۀ بزرگى است كه بدو قطب بروج و به خطى كه از مركز عالم خارج شده و بمركز كواكب و يا جزئى از فلك بروج عبور كرده به سطح فلك اعظم رسد مرور ميكند و بوسيلۀ اين دايره عرض كواكب شناخته ميشود.
دائِرۀ عَظيمه
-(اصطلاح هيوى)دائرۀ كه در مركز كره عبور كند.
دايرۀ قطب شمالى
-(اصطلاح هيوى) دايرهايست كه فاصلۀ آن از قطب 23 و يك دوم درجه است.
دائِرةُ المجَرَّه
-(اصطلاح هيوى)مجره را باب السماء و ام النجوم هم نامند رجوع بدايرۀ نيمروزان شود.
دايرۀ ميل
-(اصطلاح هيوى)و دائره بزرگى است كه بدو قطب معدل النهار عبور كند و بوسيله اين دايره بعد كواكب از معدل النهار و ميل فلك البروج از معدل النهار شناخته شود.
و آن را ميل خوانند بتازى.و بسريانى جريبا.
و اين نام معروفست هر چند كه نه بر زفان ماست.و آمدن باد جنوب از برابرى قطب است از دست راست آنك روى بمشرق نهد.
و بتازى اين سو را جنوب خوانند.و بسريانى تيمن.و اما آن سويها كه ميان هر دو است از اينها نامهاى آنها سخت معروف نيست مگر نزديك هندوان.فاما نزديك ديگران مختلف بوند.و هر بادى كه از آن سوى زند نكبا خوانند.
جهد كن تا زمين را چنان هموار و راست كنى كه چون بر وى آب ريزى اندر ماند و بهمه سويها راست شود و بيك سو از آن ميل نكند از بهر فرودى.و چون روى زمين چنين راست كردى پر كار چنانك خواهى بگشاى و بر آن زمين دايرهاى كن و بر مركز او چوبى بزن سرتيز.و اندازۀ در ازاى او نيمۀ آن گشادن پرگار باشد كه بدو اين دايره كردى.و چنان زن كه عمود باشد بر روى زمين و بيك سوى نگرايد چنانك آن شاقول كه بر مركز دايره گذرد بسر چوبك نيز بگذرد.آنگاه سايۀ او را نگاهدار بنيمۀ نخستين از روز آن هنگام كه اين سايه سوى مغرب كشيده بود و همىكاهد.
و بپاى تا بدايره اندر آيد.و بر جاى اندر آمدن سايه.
دائِره نيمرُوزان
-(اصطلاح هيوى و نجومى)ابو ريحان در ترسيم و توضيح دايره نيمروزان يا نصف النهار گويد:
روز هر نقطه كه اندر فلك است آن بود كه خط همىكشد از بر آمدن او تا فرو شدن.و او را قوس نهار خوانند،زيرا ك پس آن دايره كه بر نقطۀ سمت الرأس [گذرد]كه زير سر است نقطهها بدو نيم كند او را دايرۀ نيمروزان خوانند.و هر نقطه كه بر آيد سوى اين دايره همىبرآيد تا بدو رسد و از وى آغازد فرود آمدن تا آنگاه برو شدن رسد.
و زخمگاههاى هر چهار باد مشهورند، كه آمدن باد صبا از سوى مشرق است.و صبا را نيز قبول خوانند كه بر روى كعبه همىآيد و آمدن باد دبور از سوى مغرب است و از پشت كعبه همه آيد.و آمدن باد ز سوى قطب است از دست چپ آنك روى سوى
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 840