responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 817

وَ يَسْفِكُ الدِّمٰاءَ .

پس از اينكه حقيقت انسان نموده شد فَسَجَدَ الْمَلاٰئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلاّٰ إِبْلِيسَ .

خطاب آمد اى ابليس چرا سجده نكردى گفت من از نارم و او از خاك.

خم

-كنايت از مخزن فيوضات معنوى حق است.

مولانا گويد:

خمهاى خسروانى پر از مى مايه برده از دم لبهاى وى
عاشق مى‌باشد آن جان بعيد كو مى لبهاى لعلش را نديد
آب شيرين چون نبيند مرغ كور چون نگردد گرد چشمۀ آب شور
موسى جان سينه را سينا كند طوطيان كور را بينا كند
اى ز غيرت بر سبو سنگى زده وان سبو اشكسته كاملتر شده

خَمِ زُلف

-(اصطلاح عرفانى)خم زلف بفتح خاء اسرار الهى را گويند و بضم راء،موقف را گويند(اصطلاحات فخر) حافظ گويد:

المنة لله كه در ميكده بازست ز آن رو كه مرا بر در او روى نيازست
خمها همه در جوش و خروشند ز مستى و آن مى كه در آنجاست حقيقت نه مجاز است
از وى همه مستى و غرورست و تكبر وز ما همه بيچارگى و عجز و نياز است
رازى كه بر غير نگفتيم و نگوئيم با دوست بگوئيم كه او محرم راز است
عطار گويد:

دوش از سر خم صدا بر آمد
جوش از مى جان فزابر آمد
زان جوش بكوش خاك در دهر نى رست و بصد نوا در آمد
در حوصلۀ جهان نگنجد چون گنج ز كنجها بر آمد

خَمّار

-(اصطلاح عرفانى)پير كامل و مرشد و اصل را گويند،و نيز متحجب به حجب عزت را گويند كه مقام تلوين سالك است(اصطلاحات فخر).

عطار گويد:

تا كى از صومعه؟خمار كجا است؟ خرقه بفكندم،زنار كجا است؟
سيرم از زرق‌فروشى و نفاق عاشقى محرم اسرار كجا است؟
چون من از بادۀ غفلت مستم آن بت دلبر هشيار كجا است؟
همه عالم مى عشقست و ليك مفلسى مست پديدار كجا است؟
و عاشق سرگردان را نيز گويند.

سنائى گويد:

هر كه را دل در خمار عشق برنائى بود كار او در عاشقى زارى و رسوائى بود
اين منم زارى كه از عشق بتان شيدا شدم آرى اندر عاشقى زارى و شيدائى بود
اى نگارين چند فرمائى شكيبائى مرا با غم عشقت كجا در دل شكيبائى بود
مر مرا گفتى چرا بر روى من عاشق شدى عاشقى جانانه خود گامى و خود رايى بود

خَمار

-(با كسر خاء،اصطلاح فقهى) معجز زنان بود و در اصطلاح سالكان احتجاب محبوبست به حجب عزت و ظاهر شدن پرده‌هاى كثرت از روى وحدت و اين مقام تلوين سالك است.(از كشاف ج 1 ص

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 817
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست