responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 811

مولانا گويد.

خلعت هستى بدادى رايگان من هميشه معتمد بودم بر آن

خُلف

-بضم خاء(اصطلاح منطقى) خلف بضم خاء و سكون لام بطلان و دروغ و دروغ گفتن و وعده را خلاف نمودن است و نزد منطقيان اثبات مطلوب است با بطال نقيض آن و قياس و خلف قياسى است كه منظور از ترتيب آن اثبات مطلوب است به ابطال نقيض آن و مرجع چنين قياسى بدو قياس است يكى قياس اقترانى شرطى كه مركب از متصله و حمليه است و ديگرى استثنائى متصل كه در آن نقيض تالى استثناء ميشود و گفته ميشود كه اگر مطلوب درست نباشد نقيض آن درست است و محال لازم مى‌آيد مثال اگر حيوان نامى است درست نباشد لانامى درست خواهد بود و اگر اربعه زوج است درست نباشد لازوج درست خواهد بود و آن فرد است.

(از دستور ج 2 ص 91-مجموعه دوم مصنفات ص 58-59).

الخَلفيَّة

-(اصطلاح كلامى)فرقۀ از خوارج عجارده اصحاب خلف خارجى‌اند كه خوارج كرمان و مكران باشند(از كشاف ج 1 ص 482).

(از ملل و نحل شهرستانى ص 60) و از جملۀ حمزويه پيروان حمزه ميباشند كه در مسألۀ قدر و ساير بدعتها موافق،ميمونيه بودند اغلب در سيستان و خراسان و كرمان و قهستان بودند ابتداء تابع فرقۀ عجارده بودند.

(از مختصر الفرق ص 83،84)

خُلق

-(اصطلاح اخلاقى)و هيئت راسخه‌ايست در نفس كه مصدر افعال جمليه است عقلا و شرعا بسهولت و آسانى چنانكه خلق حسن گويند و خلق سيئ و بمعنى سجيت و طبع و مروت و عادت نيز آمده است و جمع آن اخلاق است و حكمت خلقيه يكى از اقسام حكمت عملى است.

خواجه طوسى گويد:و قدما را خلاف بوده است اندر آن كه خلق از خواص نفس حيوانى است يا نفس ناطقه را در استلزام او مشاركتى است و همچنين خلاف كرده‌اند در آن كه خلق هر شخص او را طبيعى بوده يعنى ممتنع الزوال است مانند حرارت آتش يا غير طبيعى است و قومى گفته‌اند كه بعضى طبيعى بود و برخى باسباب ديگر حادث شود و بممارست راسخ گردد و بالاخره خلق ملكۀ بود كه نفس را مقتضى سهولت صدور فعلى بود از او بى‌احتياج تفكرى و رويتى و در حكمت نظرى روشن شده است كه از كيفيات نفسانى آنچه سريع الزوال بود حال خوانند.

(از اخلاق ناصرى ص 51،65-اسفار ج 2 ص 38-اخلاق محتشمى ص 15- دستور ج 2 ص 92).

عرفا گويند كه تصوف عبارت از خلق است و آن عبارت از بذل معروف و كشف اذى است كه بسه چيز ممكن شود علم، وجود و صبر و بالجمله تخلى از صفات ذميمه و تحلى بصفات حميده باشد كه موجب مجاهدت است.كاشانى گويد:لفظ خلق عبارتست از هيأتى راسخ در نفس كه مبدأ صدور افعال خير يا شر گردد بسهولت و مبادى افعال شر را اخلاق سيئة خوانند.

منشأ اخلاق حسنه يا طهارت طينت بود

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 811
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست