responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 797

و التيام ميباشند يا نه ميان فلاسفه اختلاف است.

بعضى گويند نفوذ و خروج از افلاك بلا مانع است و همان طور كه ساير اجسام عنصرى قابل خرق و التيام ميباشند اجرام فلكى هم قابل خرق و التيامند عدۀ ديگر اين امر را قبول نكرده و گويند افلاك قابل خرق و التيام نمى‌باشند و عنصر آنها عنصر پنجمى است و غير از عنصر اجسام ارضى است و حركت افلاك مستدير است و هر جسمى كه متحرك بحركت مستديره باشد قابل خرق و التيام نيست.

و بالجمله خرق و التيام در اجسامى است كه در معرض كون و فساد باشند و ديگر آنكه خرق و التيام بواسطۀ كيفيات رطبه يا يابسۀ عنصرى است و افلاك متكيف به كيفيات عنصرى ارضى نمى‌باشند.

(از شفا ج ص 167،182،240)

خَرْم

-(اصطلاح عروضى است)و اسقاط حرف اول از وتد مجموع باشد كه در ركن اول آيد چنانكه ميم مفاعلين افتد (از دره نجفى ص 29)

خُرَّم روز

-(اصطلاح گاه‌شمارى) يكى از اعياد فارسيان است و روز اول ديماه بود كه نام آن با نام ماه يكى افتاده است اين روز را با خود ماه بنام خدا نيز نامند يعنى هر مزد.در اين روز پادشاه از تخت خود فرود ميامد و لباس سفيد بر تن كرده بر فرش سپيد مى‌نشست در صحراء و حجاب را مرخص ميكرد و به كارهاى مردم رسيدگى ميكرد.

(از آثار ص 225) و همين طور روزهاى هشتم و پانزدهم و بيست و سوم ديماه عيدهائى بود مرفارسيان را و روز پانزدهم را روز خور نامند.

خره

-(اصطلاح فلسفى)اين اصطلاح را شيخ اشراق بكار برده است و مراد او نورى است ساطع از ذات حق كه مخصوص به ملوك افاضل است كه در اوستا كيان‌خره گويند.

(از مجموعه دوم مصنفات ص 157 و رجوع به كيان خره شود).

خُروج

-(اصطلاح ادبى)حرفى است كه بوصل پيوند مانند كلمۀ«نداريم،ديدمش» كه راء در كلمه اول و دال در كلمه دوم روى است و ياء در اول و ميم در ثانى حرف وصل است و حرف آخر در آنها خروج است و رعايت تكرار خروج در قافيه واجب است(از دره ص 71).

خَزائِن

-اين اصطلاح كلامى و فلسفى است،نسفى گويد:مفردات عالم علوى و عالم سفلى جمله خزائن خدايند وَ لِلّٰهِ خَزٰائِنُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ...

در عالم عدم خداى را چندين هزار خز اين است.كليات كه در عالم عدم‌اند جمله خزاين‌اند در مفردات آب و خاك خزاين‌اند و هوا و آتش خزاين‌اند.افلاك و انجم خزاين‌اند.عقول و نفوس خزاين‌اند در مركبات هر معدنى خزينه‌ايست و هر نباتى خزينه‌ايست... وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاّٰ عِنْدَنٰا خَزٰائِنُهُ .(از انسان ص 354-355 رجوع به خزائن الله شود).

خَزان

-(اصطلاح هيئت و نجوم) ابو ريحان گويد:

گفتند كه خزان سغدى نيست هر چند سغديان بكار دارند،و لكن تخارى است.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 797
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست