responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 795

خَراج

-(اصطلاح فقهى)و در لغت آنچه حاصل شود از ربع ارض يا كراء آن يا اجرة غلام و سپس نام شده است براى آنچه سلطان دريافت ميكند كه جزيه، ماليات زمين و جز آنست و خراج زمين برد و نوعست اول مقاسمه و آن جزء معينى است كه امام قرار ميدهد از ربع و ثلث و جز آن و دوم خراج موظف است و آن مقدار معينى از نقد يا طعام است و مصرف آن ارزاق جنگ‌جويان،واليان و حكام و ساير وجوه ولايات و آلات حرب است (از قاطعة اللجاج ص 27-34-كشاف ج 1 ص 450).

خَرب

-اين اصطلاح عروض است و انداختن ميم و نون مفاعلين است رجوع شود به(المعجم ص 44).

عبارت از لباسى است كه طول آن 3 ذراع و نصف است و عرض آن نصف ذراع در يك ذراع است كه در كفن ميت بكار برند.(از شرح لمعه ص 33).

خَرِبَةُ القَذِرَة

-خرابۀ آلوده و ناپاك، منظور دنيا است.(بكسر خاء و فتح راء) (از تلويحات)

خُرداد

-شيخ اشراق در مقام بيان معنى كلمۀ خرداد گويد:حكماء فرس براى نامگذارى ارباب انواع از اسامى بروج استفاده كرده‌اند(شايد قضيه بعكس باشد باين معنى كه از ارباب انواع كه در كلمات فرس بكار برده شده است و از عقايد عاميانه و رائج ميان مردم بوده است منجمان براى نامگذارى بروج استفاده كرده‌اند)در هر حال خرداد در اصطلاح حكماء فرس نام رب صنم آب است«فثبت ان اول حاصل بنور الانوار واحدة و هو النور الاقرب و النور الاعظم و ربما سماه بعض من الفهلوية بهمن و زعم الحكيم الفاضل زرادشت ان اول ما خلق من الموجودات بهمن ثم اردى بهشت ثم شهريور ثم اسفندارمذ ثم خرداد ثم مرداد».

(ش ص 272-مجموعه دوم مصنفات ص 128).

خُردادروز

-(اصطلاح گاه‌شمارى) يا خردادگان روز ششم خرداد را گويند كه با نام خرداد يكى افتاده است و معنى اين كلمه ثبات خلق بود و آن ملك موكل بتربيت خلق و اشجار و نباتات بود.

(از آثار ص 220)

الخَرزَة

-(يفتح خاء اصطلاح نجومى و هيوى)و كواكب واقع در صورت عقرب را گويند كه يكى از بروج دوازده‌گانه است:و ستارگانى بود مانند مهره واقع در صورت آن و آن 21 كوكب بود و بيست يكمين را توله گويند.

ده ستاره از اين ستاره‌ها واقع بر دنب‌هاى آن بود و 11 ديگر واقع بر تن آن (از صور الكواكب ص 29)

خَرقِ عادَت

-(اصطلاح كلامى)و يكى از معجزات انبياء محسوب ميشود رجوع بفرهنگ علوم عقلى تأليف نگارنده شود.

خِرقَه

-(اصطلاح عرفانى)جامۀ كه از پاره پارها دوخته شده باشد و جامعه‌اى كه صوفيان ميپوشند،خرقه گويند(از كشاف ص 444).

هجويرى گويد:خرقه پوشيدن ميان اين طائفه معتادست و اندر مجمعهاى بزرگ كه مشايخ بزرگ حاضر باشند اين كار

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 795
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست