responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 781

تداوير بوند.

و افلاك خارج مركز آن را حوامل نامند زيرا حامل مراكز تدوير بوند و فلك عطار و قمر هر دو شامل سه فلك بوند كه شامل ارض و فلك تدوير بوند بجز اينكه عطارد شامل فلكى بود ممثل كه مركز آن مركز عالم بود و شامل فلك ديگرى بود خارج مركز كه يكى از آن دو حاوى ديگر بود و آن ديگر محوى آن بود حاوى آن را كه در عين حال خود محوى فلك كلى است فلك مدير نامند پس فلك تدوير در جسم و جرم حامل بود و همين طور كواكبى كه در تدوير بوند و فلك ماه اختصاص اين بود كه شامل دو فلكى بود كه مركز آنها مركز عالم بود و شامل فلكى ديگر بود خارج مركز.يكى از آن دو كه مركز آنها مركز عالم بود.محيط بر آن ديگر بود كه بنام جوزهر ناميده شده است چون بر محيط آن نقطۀ بود كه جوزهر نامند و دومين را كه محاط بود مايل نامند چون منطقۀ او از سطح منطقة البروج مايل بود و آن در جوف جوزهر بود و در ثخن آن.

خارِجيَّه

-(اصطلاح كلامى)كسى كه به مذهب خوارج معتقد است خارجيه گويند و آنها بر چند گروه‌اند مانند،ازارقه، نجدات عجارده.

خارِقِ عادَت

-(اصطلاح كلامى)آنچه خلاف سنت طبيعت است،امرى كه بر خلاف نظم طبيعت و نظام علل و معلول باشد، امور خارق عادت يا از مسلم صادر ميشود.

يا از كافر در قسم اول يا مقرون بكمال عرفان نباشد آن را معونت گويند و يا مقرون بكمال عرفان است در اين صورت يا مقرون بادعاء نبوت است آن را معجزه نامند يا مقرون بدعوت نبوت نيست در اين صورت هم يا از شخص نبى ظاهر شود قبل از ادعاى نبوت ارهاص نامند و اگر از دست نبى ظاهر نشود كرامت گويند و آنچه از دست كافر ظاهر شود و موافق ادعاى او باشد استدراج گويند و اگر موافق ادعاى او نباشد اهانت نامند(از كشاف ج 1 ص 87 خ).

خاشِع

-(اصطلاح اخلاقى)تواضع قلبى،مطلق تواضع اعم از آنكه مظهر آن دل باشد يا جوارح و يكى از صفات ممدوحه است بويژه تواضع در برابر حق و عدالت و در برابر آفرينندۀ جهان.(از دستور ج 2 ص 75)

خاصّ

-(اصطلاح اصولى)و خاص مقابل عام است.

«اذا خص العام ففى كونه حقيقة فى الباقى او مجازا اقوال و قبل الخوض فى المبحث لا بد من تمهيد مقدمات(رجوع شود به قوانين ج 1 ص 247 و رجوع به خصوص و عموم و عام شود).

خاصُّ الخاصّ

-اين اصطلاح عرفانى است و گاه به اهل كشف و شهود كه علم آنها به توحيد ذات و صفات از راه كشف و شهود است اطلاق كنند كه بزبان اقرار كنند و بدل تصديق و اين اقرار و تصديق بطريق كشف و عيان بود نه بطريق استدلال و برهان و نه بطريق سمع و حس.

(رجوع شود بانسان كامل نسفى ص 44)

خاصَّه

-(اصطلاح منطقى)خاصۀ هر چيز عبارت از امرى است كه مخصوص بدان بوده و در غير آن يافت.نشود و در

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 781
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست