responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 780

غيره)خارج محمول مينامند و بعبارت ديگر محمولى كه از ذات شىء انتزاع و حمل بر آن شود بدون آنكه از حمل آن چيزى بر ذات افزوده شود در مقابل محمول بالضميمه كه خود موجود بوجود فى نفسه است نهايت وجود فى نفسه او عين وجود فى غيره است چنانكه حمل ابيض بر جسم در موقعى درست است كه بياض بجسم ضميمه شود.

(از اسفار ج 1 ص 6).

خارِجِ غُرابِ ايمَن

(نجوم)از ستارگان صورت غراب بود كه واقع بر منقار غراب است و در اسطرلابات رسم كنند.

(از صور كواكب ص 320)

خَارجِ مَركَز

-(اصطلاح هيوى)در هيئت قديم مقرر است كه در هر يك از افلاك يعنى ما بين دو سطح هر فلكى فلكى ديگر بود كه مركز آن مركز عالم و يا مركز فلك كلى نبود آن را فلك خارج مركز و يا خارج مركز گويند(رجوع شود به فلك كلى و فلك جزئى).

و مثلا گويند در داخل ثخن فلك آفتاب يعنى دو سطح متوازى آن فلكى ديگر بود كه كرى الشكل است كه مركز آن خارج از مركز عالم بود كه دو سطح آن محدب بود و مماس بود با سطح محدب فلك اول يعنى فلك كلى و اين تماس بر يك نقطه مشترك بود كه اوج او نامند و مقعر آن نيز مماس با مقعر سطح فلك كلى بود كه آن نقطۀ مماس را حضيض گويند البته حضيض فلك داخل.

(از شرح چغمينى) و بنا بر اين فلك دوم داخل در ثخن فلك اول بود كه در شكم آن و نقطۀ از محدب آن مماس بود با نقطه از محدب فلك اول كه اوج بود و نقطه مقعر آن مماس بود با نقطۀ مقعر فلك اول كه حضيض بود و از اين جهت دو كرۀ بوند كه متوازى السطوح نبودند و ثخن آن دو نيز متشابه و متساوى نبودند و اصولا سخن هر يك متشابه و يكنواخت نبوده بعضى رقيق و باريك و بعضى از قسمتهاى آن ضخيم‌تر بود يكى را فلك حاوى گويند كه شامل فلك دوم است و آن دگر را فلك محوى نامند.

قسمت رقيق فلك حاوى اوج او است و قسمت غليظ آن در اطراف و دنبال حضيض آن بود.و هر يك از آن دو را يعنى حاوى و محوى را متمم نامند.زيرا از مجموع آن دو،فلك اول كامل است اين فلك دوم را خارج مركز ناميده‌اند چون مركز آن قهرا از مركز عالم خارج است.

و نيز فلك حاوى را فلك ممثل نامند زيرا بر محيط آن دايرۀ بود كه فلك ممثل ناميده ميشود.

و آفتاب مركوز در جرم فلك خارج مركز بود بدان سان كه همۀ ثخن و جرم آن را فراگرفته است يعنى سطح آن مماس با دو سطح جرم فلك محوى بود و همين طور است وضع افلاك سيارات ديگر كه هر يك فلكى دارند محوى كه خارج مركزند و سياره در جرم آنها واقع است و مثلا فلك زهره عينا بمانند آفتاب بود بجز اينكه براى آنها فلك‌هاى كوچكى ديگر بود كه مركوز در اجرام افلاك خارج مركز خود بوند.

اين گونه افلاك كوچك را تداوير نامند كه هر يك از ستارگان مركوز در جرم اين

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 780
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست