responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 764

27)

حَملِ ذُو هُو

-(اصطلاح منطقى)حملى است كه محمول بواسطۀ كلمۀ ذو حمل بر موضوع شده باشد مانند«كل شىء اما ذو بياض و اما لا ذو بياض».

(از اسفار ج 3 ص 149-اساس الاقتباس ص 18)و رجوع به حمل مواطات شود.

حَملِ شايِع صَناعى

-(اصطلاح منطقى) رجوع به حمل و(شرح منظومه ص 27- اسفار ج 4 ص 134)شود.

حَملِ مُتَعارف

-(اصطلاح منطقى)مفاد حمل متعارف شايع صناعى اين است كه موضوع فردى از افراد محمول است(اسفار ج 3 ص 61-72)

حَملِ مُطلَق بر مُقَيَّد

-(اصطلاح اصولى و فقهى)كه هرگاه حكمى بطور مطلق در مواردى وجود داشت و در همان موارد حكمى ديگر مقيد به قيدى وجود داشت مطلق حمل بر مقيد شود يا نه بحث است.

چنانكه مطلق بر عموم حمل شد يا بر خصوص رجوع شود به(عوائد الايام ص 266).

حَملِ مُواطات

-(اصطلاح منطقى)و حمل مواطات اقتضاء آن كند كه موضوع و محمول را اتحاد بود بوجهى و مغايرت بوجهى و گاه باشد كه گويند:ضحك محمول است بر انسان و باين نه آن خواهند كه آنچه او را انسان گويند هم او را ضحك گويند بل آن خواهند كه آنچه او را انسان خوانند او را ضحك حاصل است يعنى ذو ضحك است و اين نوع حمل بطريق هو ذو هو است و آن را حمل اشتقاقى خوانند كه از ضحك لفظى اشتقاق كنند كه آن لفظ را بمواطات بر انسان حمل توان كرد و آن ضاحك است.

(از اساس الاقتباس ص 18 و رجوع شود به دستور ج 2 ص 57-اسفار ج 1 ص 204-ج 3 ص 149

حَملِ لُغَوى

-(اصطلاح ادبى)حمل بثبوت چيزى بر چيزى يا سلب آن از آن ميباشد.

(از دستور ج 2 ص 57)

حَملِ هُوهُو

-(اصطلاح منطقى)رجوع به حمل و حمل اولى ذاتى و(اسفار ج 3 ص 149)شود.

حَميَّت

-اين دو اصطلاح اخلاقى است و آن بود كه در محافظت ملت يا حرمت از چيزهائى كه محافظت از او واجب بود تهاون ننمايد(اخلاق ناصرى ص 17)

حمل لنساء

-(بفتح حاء و ميم اصطلاح نجومى)ارباب اين فن بروج را بر حسب اينكه طالع مرد باشد يا زن متفاوت دانند از لحاظ احكام.و بنا بر اين گويند.

اسد الرجال و اسد النساء....يعنى اگر طالع زنان باشد چه و اگر مرد باشد...)

حُمَّةُ العَقرَب

-(بضم جاء اصطلاح نجومى) رجوع شود به كواكب سحابى

حُنُوط

-(اصطلاح فقهى)و مسح كافور بر بدن ميت را گويند كه بر مساجد سبعه، جبهة و دو دست و دو سر زانو و دو انگشت نر پاها واجب است مسح كافور(از عروة ص 144).

حَنُكَه

-(بفتح حاء و ضم نون- اصطلاح گاه‌شمارى)و عيد حنكه بعبرى پاك كردن و آراستن بود و عيد حنكه هشت روز است كه در شب اول يك چراغ روشن كنند و در شب دوم دو چراغ روشن كنند و بدر

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 764
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست