responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 750

متشرعين بعد از زمان شارع و بعبارة اخرى مورد اختلاف وجود حقيقت شرعيه است نه وجود حقيقت متشرعه.

بهر حال:معتقدين بوجود حقيقت شرعيه چنين استدلال ميكنند:

آنچه كه از كلمۀ صلاة بذهن مستمع متبادر ميگردد همانا نماز،و از كلمه صوم امساك مخصوص،و از حج اعمال مخصوصه ميباشد و چون تبادر علامت حقيقت است پس آن الفاظ در معانى مزبوره حقيقت ميباشند و نيز چون اين كيفيت بوسيله تصرف شارع و نقل آنها از معانى اصليه بمعانى مزبوره حاصل شده است لذا حقيقت شرعيه بودن آنها هم ثابت است.

ولى اين استدلال مردود است چه آنكه الفاظ مزبور گر چه فعلا و در زمان حاضر بمعانى شرعيه دلالت ميكنند و معانى مزبوره هم از آنها متبادر ميگردند ولى اين دلالت و اين تبادر متعلق بزمان ما ميباشد نه بزمان شارع.در حالى كه مادر مقام تحرير محل نزاع توضيح داديم كه مقصود باحثين در اين مبحث منحصرا كلمات مستعلمه در زمان شارع و دوران صدر اوليه اسلام است نه كلمات مستعمله در زمان ما-و بديهى است در زمان شارع و مخصوصا در اوان بعثت كه تازه اين اصطلاحات پديد آمده بودند هرگز نمى‌توانستند بدون قرينه بمعانى مستحدثه دلالت نموده و يا آنها را به اذهان مستمعين متبادر سازند بنا بر اين نمى‌توان از وجود تبادر در اين زمان،وجود حقيقت شرعيه را در زمان شارع اثبات كرد.

دليل ديگر آنان استقراء است و از جملۀ توضيحاتى كه در اين خصوص داده‌اند آن است كه:

ما هر قدر در قرآن و احاديث و كلمات تابعين و آثار صحابه به فحص و كاوش ميكنيم هرگز موردى را كه الفاظ مزبوره در غير معانى شرعيه استعمال شده باشند نمى‌يابيم و بلكه در همه جا مى‌بينيم كه الفاظ مزبوره در معانى شرعيه استعمال گرديده‌اند و اگر در بعضى از موارد در غير معانى شرعيه استعمال شده باشند آن موارد بقدرى شاذ و نادر هستند كه نمى‌توانند حكم كلى را نقض نمايند على هذا حصول اين استقراء دليل ثبوت حقيقت شرعيه ميباشد.

ولى اين دليل نيز از حيث ضعف مانند دليل پيشين است زيرا قطع نظر از اينكه موارد مخالف بيش از حد شذوذ و ندرت است اساسا دليلى نيست بر اينكه كلمات شارع و تابعين در همه جا بمعانى شرعيه اطلاق گرديده باشند.

حَقيقةِ عَقليَّه

-(اصطلاح ادبى)و آن اسناد فعل يا شبه آن باشد به آنچه نزد متكلم فاعل شناخته شده است مانند گفتار مؤمن «انبت الله البقل»در مقابل مجاز عقلى كه اسناد فعل باشد بغير فاعل نزد متكلم از جهت ملابست بين فعل و آن غير.(از كشاف ج 1 ص 230-تلويح ص 13).

حَقيقةِ قاصِرَه

-(اصطلاح ادبى)نزد علماء عربيت استعمال لفظ است در جزئى از معناى او(از كشاف ج 1 ص 366).

حقيقةِ لُغَويَّة

-(اصطلاح اصولى و ادبى) و عبارت از استعمال لفظ است در ما وضع له خود در وضعى كه تخاطب او است بدون تأويل كه استعارت باشد در مقابل حقيقت عرفيه كه استعمال و نقل عرف باشد و حقيقت

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 750
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست