نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 747
كمالات نفوس نباتى و حيوانى و در مرتبت فوق و كمال آنها است.
(از اسفار ج 3 ص 17-ج 4 ص 147- دستور ج 2 ص 42 و رجوع شود به تفسير ص 1631،1733) در معانى عرفانى هجويرى گويد:حقيقت عبارت از آنست كه نسخ بر آن روا نباشد و از عهد آدم تا فناء عالم حكم آن متساوى باشد چون معرفت خدا و صحت معاملت خود بخلوص نيت.و شريعت عبارت است از آنچه نسخ و تبديل بر آن روا باشد چون احكام و اوامر شريعت و اقامت شريعت بىوجود حقيقت محال بود و اقامت حقيقت بىحفظ شريعت محال زيرا حقيقت روح است و شريعت جسد و شريعت از مكاسب بود و حقيقت از مواهب.
و در جاى ديگر گويد حقيقت اقامت بنده باشد اندر محل وصل خداوند و وقوف سر وى بر محل تنزيه.
لاهيجى گويد حقيقت ظهور ذات حق است بىحجاب و تعينات و محو كثرات موهومه در اشعۀ انوار ذات.
شبلى گويد:«الحقيقة بعيدة و لكن ظنون و امانى»(از طبقات ص 447).
ابن طاهر گويد:«الحقيقة كلها علم و العلم كلها حقيقة»(از طبقات ص 394).
در كلمات قصار باباطاهر است كه اول مرتبت حقيقت شهود است كه محو الموهوم و صحو المعلوم باشد كه اول شهود ملكوتيان يا شهود شيخ باشد كه از آن بفكر و حضور تعبير شده است و آخر مرتبت آن فناء فى الله و بعد از آن بقاء بالله باشد و همان طورى كه كلمات الله غير متناهى است مراتب حقايق هم غير متناهى است و تا سالك در مقام علم تقليدى است يا مقام علم تحقيقى كه از اين دو مقام به مقام سمع و قلب تعبير كنند، سالك الى الطريق است نه سالك الى الله و بعد از آنكه باول مرتبت حقيقت رسيد كه اول مرتبت ظهور شيخ باشد سلوك او سلوك الى الله خواهد بود.
هجوبرى گويد ظاهر حقيقت بىباطن نفاق و باطن حقيقت بىظاهر زندقه است.