responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 732

يا اين جنون هنوز سزاوار سنگ نيست
سعدى گويد:

اگر تو روى بهم بر كشى چو نافۀ مشك گمان مدار كه بوى خوشت نهان ماند
اميدى گويد:

گواهى دهد زادۀ فكر بكرم چو عيسى مريم بپاكى مادر
(از ابدع ص 257-261).

حُسنِ انتِهاء

-(اصطلاح ادبى)رجوع به حسن شود

حسن بديع

-(اصطلاح اهل بديع) و از محسنات معنويه است و آنست كه براى صفتى علتى مناسب خواسته شود بنحو لطيف و دقيق با آنكه در واقع و نفس الامر علت نباشد يعنى در واقع آن امر علت آن وصف نباشد(رجوع شود به كشاف ج 1 ص 426).

حُسنِ بَيان

-(اصطلاح ادبى)و آن كشف معنى بنحو ملايم و ايصال آن بنفس باشد و آن گاه از راه ايجاز و گاه از راه اطناب است و گاه مساوات لفظ با معنى باشد بر حسب موارد و مخاطب(از كشاف ج 1 ص 426).

بقول اهل بديع آنست كه معانى مقصوده را بعبارتى منيع خالى از ابهام و اشتباه ادا نمايند و باقتضاى مقام ايجاز و اطناب را مرعى دارند و اين تعريف حد بلاغت است.

قادرى گويد:

جهان چيست ماتم‌سرائى در او نشسته دو سر ماتمى روبرو
جگر پارۀ چند بر خوان او جگرخواره چند مهمان او
مولوى گويد:

جز من اگرت عاشق شيداست بگو ور ميل دلت بجانب ماست بگو
گر هيچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نيست بگور است بگو
(از ابدع ص 261-263).

حُسنِ تَخَلُّص

-(اصطلاح بديعى)و آنست كه شاعر از تمهيد مقدمۀ كه نموده مثل غزل يا وصف بهار يا خزان يا ساير مقدمات باسلوب مطبوعى انتقال بمدح يا غير آن از اغراض خود نمايد بطورى كه انتقال از و بسوى معنى ثانى براى شدت مناسبت و ايتلاف آنها موجب نشاط سامع شده و در اصغاى آن اظهار شوق قلبى نمايد.

بنانى هروى گويد:

غنچۀ گل در گريبان،تكمه يا قوت داشت گل بناخنهاى رنگينش گريبان كرد باز
با عصاى سبز آمد سبزه بر اطراف جوى خضر پندارى هواى آب حيوان كرد باز
غنچۀ نرگس ز تاب گل نظر بربست و گفت برزخ خورشيد تابان ديده نتوان كرد باز
جام زر بگرفت بر سيمين طبق نرگس مگر خويش را از ساقيان بزم سلطان كرد باز
كه حسن تخلص دارد.

(از ابدع ص 262-265) فروغى گويد:

حسن تخلص اولا در قصيدۀ باشد كه ابتداى آن تغزلى گفته باشند بعد گريز بمدح ممدوح زند و ثانيا در غزلى است كه آخر آن يكى دو شعر مديحه داشته باشد و معنى حسن تخلص خلاص شدن از غزل و تغزل و تشبيب است و شروع كردن بمدح ممدوح بطورى كه بسيار خوش آيند باشد و اين صنعت را بفارسى گريز زدن گويند.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 732
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست