نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 727
از رق مرادات 3 حريت خاص از رق رسوم و آثار.
سيد شريف گويد:حريت خروج از بندگى كائناتست و قطع جميع علايق.
صاحب لمع گويد:حريت اشارت است بنهايت تحقق عبوديت براى خدا و آن اين است كه هيچ چيزى را مالك نباشد و ملك هيچ كس نباشد در عين آنكه بنده خداست.
ابراهيم شيبانى گويد:من أراد أن يكون حرا من الكون فليخلص فى عبادة ربه فمن تحقق فى عبادة ريه صار حرا مما سواه(طبقات ص 404) در شرح رسالۀ قشيريه است.حريت آنست كه بنده در تحت رقيت و عبوديت خلق نباشد و اعراض از كل و اقبال بسوى خداست.
(از حاشيه شرح رساله قشيريه ص 150 لمع ص 377).
و گفتهاند«الحرية حرية القلب لا غير» (از طبقات ص 334).
و گفتهاند«سعى الاحرار لاخوانهم لا لا نفسهم»(از طبقات ص 433).
و گفتهاند«الحرية موافقة الاخوان فيما فيهم»(از طبقات ص 511).
احمد ابن خضرويه گويد«الحرية تمام العبودية و فى تحقق العبودية تمام الحرية» (از طبقات ص 104).
جامى گويد:
چيست خس؟هر چه نه شاه از لست كش بهستى نه عوض نى بدلست
از همه بگسل و با او پيوند بنه از بندگيش بر خود بند
بو كه از بند غم آزاد شوى بغم بندگيش شاد شوى
دست از آلايش كونين بشوى ترك آسايش كونين بگوى
پاى بيرون نه از اين ديرين دير دل بپرداز ز آميزش غير
بندۀ شو،ز دو كون آزاده لوحى از نقش تعلق ساده
گر بر آرد ز زمين باد دمار نه نشيند بضمير تو غبار در كشاف است كه حريت انقطاع خاطر است از تعلق بما سوى الله(از كشاف ص 291).
و گفته شده است«الحرية نهاية العبودية»
حُريَّتِ عامَّه
-(اصطلاح اخلاقى)حريت عامه عبارت از خروج از بردگى شهوات است.
(از دستور ج 2 ص 23)
حُريَّتِ خاصَّه
-(اصطلاح اخلاقى) حريت خاصه خروج از بردگى و خواستهها و مرادات و رسوم و آثار است از جهت فناء آنها در ارادۀ حق.
(از دستور ج 2 ص 34)
حَريف
-(اصطلاح عرفانى)حريف بمعناى هم شأن و هم مقام و هم پياله است و بمعنى معاشران آمده است.