responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 726

مگر در آنجا كه فعل ماضى چهار حرف باشد كه در مضارع مضموم شوند مانند«اكرم يكرم و دحرج يدحرج».

(از شرح تصريف ص 82)

حُروفِ مَنقوطَه

-(اصطلاح علوم غريبه) از بيست و هشت حرف پانزده حرف منقوطه است و ما بقى غير منقوطه.

حروف منقوطه منازل مسعودات و حروف غير منقوطه منازل منحوسات بود آنچه يك نقطه دارد نزديك به سعد بود و آنچه دو نقطه دارد نزديك به نحس بود.

(از شمس المعارف الكبرى،ص 10)

حُروفِ ناصِبَه

-(اصطلاح دستورى) و در زبان عربى حروفى را گويند كه فعل‌هاى مضارع را منصوب گردانند و آنها «أن»بفتح همزه«لن»بفتح لام«كى» بفتح كاف«إذن»بكسر همزه ميباشند مانند «ابى الله ان يجرى الامور الاّ باسبابها»و «لَنْ تَرٰانِي يا موسى»و «لَنْ تَبْلُغَ الْجِبٰالَ طُولاً» رجوع شود به(الهدايه ص 202- شرح ن تصريف ص 84).

حُروفِ نِدا

-اين اصطلاح دستورى است و در زبان عرب حروفى كه بواسطه آن كسى را ميخوانند حروف ندا گويند و ما بعد آنها را منادى يعنى خوانده شده و اين حروف عبارتند از«اى بفتح همزه و تخفيف و همزه مفتوحه،هيا»هبا،براى بعيد است و يا براى بعيد و متوسط هر دو و همزه و اى براى قريب آمده است مانند«يا عبد الله»و «يا الله»و«اى عبد الله»در صورتى كه منادى مضاف يا شبه مضاف باشد منصوب خواهد شد رجوع شود بهر يك از اين كلمات و منادى

حُروفِ واحِد

-(اصطلاح علوم غريبه) جابر بن حيان حروف هم شكل را طبقه بندى كرده و آنها را حرف واحد ميداند و بنا بر اين خروف الف يكى است و حروف باء.تاء.

ثاء.نون.ياء حرف واحد است و حروف جيم.خاء حرف واحد است الف را واحد اول.با ثا تا يا را واخد دوم و جيم و خاء و خا را واحد سوم و همين طور 16 مرتبه كرده است.

(از رسائل جابر ص 8).

و بنا بر اين مجموع حروف تهجى را ازين جهت بر شش دسته كرده‌اند و هر دسته را از جهت اشتراكى كه دارند بنا بر اصول خودشان واحد نامند.

حُريَّت

-(اصطلاح اخلاقى)حريت يعنى آزادى اين اصطلاح اخلاقى و اجتماعى است و عبارت از ملكه‌ايست نفسانى كه نگهبان نفس است بنحو حراست جوهرى نه صناعى و كسى كه قواى عقلى او قويتر باشد حريت او زيادتر است و بالعكس كسى كه قواى عقلى او كمتر باشد برده شهوات و اميال نفسانى خود ميشود.

(از دستور ج 2 ص 33-اسفار ج 4 ص 119) خواجه گويد:و اما حريت آن بود كه نفس متمكن شود بر اكتساب مال از وجوه مصارف محموده و امتناع نمايد از اكتساب مال از وجوه مكاسب ذميمه.

(از اخلاق ناصرى ص 78) در اصطلاح صوفيان اطلاق و رهائى از رق عبوديت اغيار است و آن را مراتبى است 1 حريت عامه از رق شهوات 2 حريت خاصه

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 726
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست