responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 707

(از كفايه ج 2 ص 176)

حَديثِ رَفع

-اين اصطلاح اهل اصول است و آن حديث معروف است كه در آن نه امر مرفوع و بر طرف شده است از مردم يعنى احكام آنها كه

«رفع عن امتى تسع(يا تسعة اشياء)الخطاء و النسيان و ما استكرهوا عليه و ما لا يعلمون و ما لا يطيقون و ما اضطر و اليه و الحسد و الطيره و التفكر» است و مراد از تفكر تفكر در وسوسه خلق ميباشد.

حَديثِ مُرسَل

-حديثى را مرسل گويند كه راوى وسائط را حذف كند و مستقيما به معصوم اسناد دهد.

(از معالم ص 212)

حَذف

-(اصطلاح ادبى)و آن باشد كه در كلام يا عبارت چيزى را بواسطۀ وجود قرينه حذف كنند چنانكه در باب تحذير مفعول به حذف شود و گاه جملۀ را ساقط نمايند.

(مطول ص 246-هنجار گفتار ص 33) در عروض اطلاق شود بر اسقاط سبب خفيف و در بديع اطلاق شود بر برخى از محسنات خطيه رجوع شود به (كشاف ج 1 ص 341) در ابدع آرد-حذف آنست كه در نثر يا نظم حرفى يا حروفى چند را ترك كنند مثل آنكه تمام حروف نقطه دار يا حروف بى‌نقطه را ترك نمايند يا حروف الف را متروك دارند چنانكه در خطبۀ حريريست- «الحمد لله الممدوح الاسماء المحمود الآلاء الواسع العطاء مالك الامم و مصور الرحم و اهل السماح و الكرم»...

غمزۀ خونريز تو ريخت گرم خون چه غم زنده كند ديگرم لعل سخنگوى تو
ديده همه دل كنم تو سوى من ننگرى
دل همه ديده كنم من نگرم سوى تو
كه ترك الف كرده است و مانند:

برد ز يتى برون ربيع چو لشكر لشكر دى ملك وى نمود مسخر
و گويند لا اله الا الله كه بى‌نقطه است از اين قبيل است كه شعرا،اغلب قصايدى گويد بدون الف يا بدون باء و از اين گونه صنايع كه فائده ندارد.به جز اتلاف وقت.

حَذو

-(اصطلاح ادبى)نزد اهل قوافى حركت ما قبل ردف را گويند مانند حركت ما قبل الف بهار،اقرار و حركت ما قبل‌هاى مهر و كلچهر و رعايت تكرار حذو،در قوافى واجب است.

(از كشاف ج 1 ص 423-المعجم ص 203)

حَرارَت

-(اصطلاح فلسفى)يكى از كيفيات محسوسه ملموسه كه از كيفيات چهارگانۀ اول(حرارت،برودت،رطوبت و يبوست)است مى‌باشد و در تعريف آن گفته‌اند:حرارت كيفيتى است كه مجتمعات را متفرق و متشاكلات را مجتمع گرداند چنانكه برودت كيفيتى است كه متشاكلات و غير متشاكلات را مجتمع گرداند.

صدرا گويد:حرارت كيفيتى است كه «ما فيه الحرارة»را بطرف فوق حركت دهد از جهت آنكه موجب حدوث خفت در ما فيه الحرارة ميشود او قول كسانى كه گويند:اطلاق حرارت بر حرارت آتش و حرارت فائضۀ از كواكب و حرارت غريزى و حرارت حادث از حركت بيك معنى است مردود ميداند و گويد:

اين اطلاق از باب اشتراك در لفظ است.

صدرا حرارت غريزى موجودات حيه و انسان را فائض از عالم نفوس ميداند كه موجب تلطيف و تصعيد است و مبدأ روح بخارى

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 707
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست