responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 673

باز در شرح گلشن راز است كه بيمار و مستى كه از بعد و فراق و پندار خودى روى نموده و از مشاهده جمال جانان،عاشقان دل سوخته را محروم ميدارد همه آثار و لوازم چشم پر كرشمۀ اوست و از آثار چشم شوخ آن پرى پيكر است كه دلهاى خلايق مست و مخمور اوست.

(شرح گلشن راز ص 561-كشاف- 1556).

شاعر گويد:

نقد غمت خريدم با صد هزار شادى روى مراد ديدم در عين نامرادى
مات خط تو بودم در نشوه نباتى خاك در تو بودم در عالم جمادى
اول بمن سپردى گنج نهان خود را آخر زمن گرفتى سرمايه‌اى كه دادى
در چنگ من نيامد مرغى ز هيچ گلشن در دام من نيفتاد صيدى ز هيچ وادى

چَشمِ آهُوانِه

-(اصطلاح عرفانى)مراد از چشم آهوانه ستر كردن الهى است تقصيرات سالك را با آگاه كردن سالك از آن تقصير كه كرده باشد و اين نهايت عنايت خدا است كه سالك را از تقصير باز دارد تا خود تدارك تقصير كند.

چَشمِ تُرك

-(اصطلاح عرفانى)چشم ترك عبارت از ستر كردن احوال و كمالات سالك و علو مرتبه اوست ازو و از غير او و آن را جز خداى نداند و اين كمال مستورى است.

(اصطلاحات عرفانى).

چَشمِ جادو

-(اصطلاح عرفانى) جذبات الهى است.

حافظ گويد:

مدامم مست ميدارد نسيم جعد گيسويت خرابم ميكند هر دم فريب چشم جادويت
پس از چندان شكيبائى شبى يا رب توان ديدن كه شمع ديده افروزيم در محراب ابرويت
سنائى گويد:

فرياد از آن دو چشمك جادوى دلفريب فرياد از آن دو كافر غازى با نهيب
چشم جادوى تو عين سواد سحر است ليكنِ آن هست كه اين نسخه سقيم افتادست

چَشمِ خَمار

-(اصطلاح عرفانى)چشم خمار كنايت از ستر كردن تقصيرات سالك را گويند از سالك لكن آن بر ارباب كمال كه ازو اكمل و اعلى و اجل باشد گاه روشن باشد و گاه نه.

(اصطلاحات فخر).

چَشمِ سحرانگيز

-(اصطلاح عرفانى) جذبات حق است.

سنائى گويد:

جادوان خدمت كنند آن چشم رنگ‌آميز را زنگيان سجده برند آن زلف جان‌آويز را
توبه و پرهيز كردم ننگرم زين بيش من زلف جان‌آويز را يا چشم سحرانگيز را
گر لب شيرين آن بت بر لب شيرين بدى جان مانى سجده كردى صورت پرويز را

چَشمِ شَهلا

-(اصطلاح عرفانى)ظاهر كردن احوال و كمالات و علو مرتبت سالك بر سالك و غير اوست و منبع شهرت ازين مقام خيزد.

(اصطلاحات فخر).

چَشمِ مَست

-سر الهى و جذبات او را گويند.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 673
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست