responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1365

اين اصطلاح مربوط بفلسفۀ طبيعى است رجوع بقوت غاذيه شود.

غاذيَۀ رَئيسَه

-(اصطلاح فلسفى).

اين اصطلاح در فلسفۀ طبيعى بكار ميرود.

قوۀ كه بواسطۀ آن به نبات و حيوان غذا ميرسد يا قوۀ كه از مواد لازم گرفته تبديل به جنس متغذى ميكند،فارابى گويد:

قوۀ غاذيه رئيسه شبيه قوۀ حساسه رئيسه است و حساسه عبارت از صورتى باشد در غاذيه و حساسۀ رئيسۀ شبيه بمادۀ ناطقه است و ناطقه صورتى بود در متخيله و نزوعيه تابع حساسۀ رئيسه و متخيله و ناطقه بود (رجوع شود بآراء اهل مدينه ص 74).

غارَت

-(اصطلاح عرفانى)غارت جذبۀ الهى را گويند كه پيوسته بدل سالك رسد،بى‌واسطه سلوك و مجاهدت (كشاف ص 1592).

در اصطلاحات عراقى است كه:غارت جذبۀ الهى را گويند كه بى‌واسطۀ سلوك و اعمال.

غاسِق

-(اصطلاح فلسفى)كلمۀ غاسق در فلسفۀ اشراق بمعناى جسم مظلم است«و الجوهر الغاسق ليس بظاهر فى نفسه و لا لنفسه» (مجموعه دوم مصنفات ص 117) رجوع بجواهر غاسقه شود.

غاشِيَه

-(اصطلاح عرفانى)حجاب دل است كه گفته‌اند و دلها را غاشيه‌هاست (از تفسير حدائق ص 125).

غاصِب

-رجوع به غصب شود.

غافِل

-(اصطلاح عرفانى)كسى كه حقايق را درنيافته و فكر ميكند كه دريافته است غافل گويند«الغافلون يعيشون فى حلم الله و الذاكرون يعيشون فى رحمة الله و العارفون يعيشون فى لطف الله و الصادقون يعيشون فى قرب الله و المحبون يعيشون فى الانس بالله و الشوق اليه» (طبقات ص 234).

غالِب

-(عرفانى) اين كلمه مأخوذ از قرآن مجيد است كه ميفرمايد: وَ اللّٰهُ غٰالِبٌ عَلىٰ أَمْرِهِ و چيره‌شدن نيروى معنوى حق است بر باطل.

طرفه ان جنگى كه اصل صلح‌هاست شاد آن كاين جنگ او بهر خداست
غالب است و چيره در هر دو جهان شرح اين غالب نگنجد در جهان
غالبى بر جاذبان اى مشترى شايد اين درماندگان را و اخرى

غالِيَه

-(اصطلاحات كلامى) و گروهى را گويند كه در حق ائمه غلو كرده و آنها را تا حد الوهيت بالا برند و اينان به تناسخ و حلول اعتقاد دارند (از ملل و نحل شهرستانى ص 81)

غايَت

-رجوع به سبب شود.

غايات

-(اصطلاح فلسفى،عرفانى، ادبى)كلمۀ غايت در لغت بمعناى نتيجه و اثر آمده است و بمعنى هدف و فائده هم آمده است از نظر مفهوم فلسفى عبارت از چيزى است كه لاجله يكون الشيء و هر گاه آثار و نتايج مترتب بر فعلى باعث صدور فعل از فاعل شود آن آثار و نتايج را غرض و علت غائى آن فعل نامند و بديهى است كه فاعل بدان آثار و نتايج كمال يابد يعنى فاعل فعل را براى رسيدن بآن نتايج انجام ميدهد.

هر گاه باعث و بر انگيزۀ بر فعل آثار

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1365
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست