responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1264

ابو بكر كنانى گويد«وجود العطاء من الحق شهود الحق بالحق لان الحق دليل على كل شىء و لا يكون شىء دونه دليلا» (طبقات ص 274).

بهر حال عطا عبارت است از آنچه از ناحيه حق بر عبد فائض گردد رجوع به فرهنگ مصطلحات عرفا تأليف نگارنده شود.

عَطف

-(اصطلاح ادبى)و هر گاه كلمه يا جملۀ بما قبل خود ربط داده شود اين را عطف گويند و معطوف تابعى است كه در حكم معطوف عليه است از لحاظ حكم و جز آن،ادات عطف كه بوسيلۀ آنها كلمات يا جملات بيكديگر مربوط شوند عبارتند از«و-فا-حتى-بل ثم-لا،لكن و واو»مانند «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا نُوحاً وَ إِبْرٰاهِيمَ» كه عطف لا حق بر سابق است و «كَذٰلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ» كه عطف سابق بر لاحق است و «فَأَنْجَيْنٰاهُ وَ أَصْحٰابَ السَّفِينَةِ» كه عطف مصاحب است بر مصاحب و«تخاصم زيد و عمرو» فاء براى ترتيب است و تعقيب مانند «الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوّٰاكَ» و ثم براى ترتيب و اتصال است مانند «فَأَقْبَرَهُ ثُمَّ إِذٰا شٰاءَ أَنْشَرَهُ» حتى براى مطلق عطف است مانند «اكلت السمكة حتى راسها»وام براى اتصال است و بعد از همزۀ تسويه واقع شود مانند «سَوٰاءٌ عَلَيْنٰا أَ جَزِعْنٰا أَمْ صَبَرْنٰا» اين گونه عطف‌هاى به حروف را عطف نسق گويند و براى فوائدى است از جمله تفصيل مسند اليه با رعايت اختصار مانند «جاءني زيد و عمرو»و يا تفصيل مسند مانند«جاءني زيد فعمرو و يا ثم عمرو-جاءني القوم حتى خالد-جاءني زيد لا عمرو» و گاه براى ايضاح مسند اليه باشد باسم خاص و براى در شك انداختن شنونده مانند«جاء زيد او عمرو»و «إِنّٰا أَوْ إِيّٰاكُمْ لَعَلىٰ هُدىً أَوْ فِي ضَلاٰلٍ مُبِينٍ» يا براى تخيير و اباحه است.

بايد دانست كه در ضمير منفصل و ضمير منصوب متصل مانند اسم ظاهر عطف جايز است يعنى ميتوانند معطوف شوند و لكن اگر خواسته باشند به ضمير متصل مرفوع بارز يا مستتر عطف نمايند بايد ميان آنها فاصله اندازد بيك ضمير منفصلى مانند«كنتم انتم و آباءكم»و «اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ» يا فاصله ديگرى غير از ضمير مانند «يَدْخُلُونَهٰا وَ مَنْ صَلَحَ »و «مٰا أَشْرَكْنٰا وَ لاٰ آبٰاؤُنٰا» و عطف بيان چيزى است كه متبوع را واضح و روشن كند و فرقش با صفت آنست كه صفت مشتق باشد و عطف بيان مشتق و مأول به مشتق نباشد و در امورى كه نعت با منعوت خود مطابقه ميكند مطابقت كند از تذكير و افراد و جز آن مانند «اسقنى شرابا طيبا»و حق عطف بيان اين است كه زيادتى توضيح را براى متبوع خود افاده كند مانند«ذكرت الله فى الواد المقدس طوى»و آنچه صالح است كه بدل شود تواند كه عطف بيان شود مانند«قدم صديقك خالد»و «جَعَلَ اللّٰهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرٰامَ» و فرق آن با بدل بأمورى است 1-عطف بيان نه ضمير ميشود نه تابع ضمير 2-عطف بيان در تعريف و تنكير موافق با متبوع خود است بر خلاف بدل 3-عطف بيان نتواند

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1264
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست