responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1244

صدد ربودن آنچه در تصرف و يد اوست بر نيايد مگر با رعايت شرايطى كه بموجب آن با يكديگر صلح و سازشى ميكنند [بدين ترتيب هر دو طايفه بر آن صلح و سازش ميكنند]و از راه همين صلح و سازشها است كه شرايط موضوعۀ در خريد و فروش پديد ميآيد و كرامات و سپس مواسات و جز آنها از امورى كه مشابه و مجانس آنها است پديد مى‌آيد و اين وضع در هنگامى بود كه هر يك نسبت بهر يك ضعيف و ناتوان بود و در هنگام خوف و ترس هر يك از هر يك ميباشد.

پس تا مادام كه هر يك از آن طايفه‌ها نسبت بآن ديگر در اين وضع و حال‌اند بايد[در امور مطلوب و خيرات]متشارك و مناصف بوند و هنگامى كه يكى بر ديگر قوى‌تر شد بايد شرايط و عهود را نقض كرده فورا در صدد قهر و غلبۀ بر آن برآيد.

مورد ديگر آنكه بر دو طايفه از خارج چيزى[حادثه]وارد شود و اندر يابند كه راهى براى دفع آن نيست مگر به كمك و تشارك يكديگر و ترك تغالب و تخاصم كه لاجرم تا آن گاه كه اين وضع باشد بايد ترك تغالب كرده در دفع آن تشارك نمايند.و مورد ديگر آنكه براى هر يك از آن دو طايفه نسبت بامرى خاص توجهى باشد و بخواهد بر آن غلبه يابد و مى‌بيند كه دست رسى بدان پيدا نخواهد كرد مگر بواسطۀ مشاركت و معاونت آن ديگرى با وى در اين صورت نيز تا آن گاه كه اين وضع موجود است در تغالب بر آن مشاركت نمايند و سپس مجددا بناى معاندت را بايد بگذارند.چون اين گونه تكافوها[هم شأنى و هم زورى و تسالم‌ها]بواسطۀ اين گونه اسباب[كه برشمرده شد]بين گروه‌ها واقع شد[و خواهد شد]و مدت زمانى بر آن بگذشت،كسانى كه از مبدأ و آغاز آن ناآگاه بودند و چگونگى آن را از آغاز كار ندانسته‌اند و بر اين وضع موجود نشو و نما نيافته‌اند گمان كنند كه عدل عبارت از وضع موجود كنونى است و نمى‌دانند كه اين امر نتيجه ضعف و ترس بود نه عدل پس در بكار بردن آن مغرور شوند و بهر تقدير كسى كه اين گونه امور را بكار گيرد و مورد عمل قرار دهد يا ضعيف و ناتوان بود و يا ترسان بود كه از ناحيه طايفۀ ديگر نيز باو همان رسد يعنى مثل آنچه وى در نفس خود از شوق به انجام آن در ميابد در آن غير نيز باشد و يا اصولا مغرور است.

(رجوع شود به ترجمه اراء اهل مدينه فارابى ترجمه نگارنده اين سطور)

عدد

-(اصطلاح فلسفى و فقهى)در تعريف عدد گويند عدد عبارت از كثيرى است كه مركب از آحاد باشد و از شأن آن اين است كه بشمارد بعضى از آن بعضى ديگر را (تفسير ص 1346،1369).

عَدَدى

-(اصطلاح فقهى)مقابل مثلى و قيمى است.

عَدل

-(اصطلاح كلامى)عدل مقابل ظلم است و بمعناى احقاق حق و اخراج حق از باطل است و امر متوسط ميان افراط و تفريط را نيز عدل گويند ميبدى گويد:قوت غضبيه انسان در مرتبت افراط تهور و در مرتبت تفريط جبن و در مرتبت

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست