responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1224

باز نستانند از تو اين و آن
كالۀ دزديده نبوده پايدار ليك آرد دزد دانا پاى دار
عاريه است اين كم همى‌بايد فشارد كانچه بگرفتى همه بايد گزارد
جز نفخت كان ز وهاب آمده است روح را باش آن دگرها بيهود است

عاذريه

-(اصطلاح عرفانى)فرقه از نجداتند كه مردم را به جهالت خود معذور دارند در فروع.

(از كشاف ص 960)

عاشِق

-(اصطلاح عرفانى)عاشق جوينده حق تعالى را گويند با وجود طلب وجد تمام و غيره محبوب حقيقى خود كسى را نخواهد و نجويد.

مولوى گويد:

در دل معشوق جمله عاشق است در دل عذرا هميشه وامق است
در دل عاشق بجز معشوق نيست در ميانشان فارق و مفروق نيست
زانكه عاشق در دم نقدست مست لاجرم از كفر و ايمان برتر است
كفر و ايمان هر دو خود دربان اوست كوست مغز و كفر و دين او را دو پوست
كه او را نه كفر و نه دين است و شعار عاشقان اينست.

حافظ گويد:

عاشق زارم مرا با كفر و با ايمان چه كار مفلس عورم مرا با وصل و با هجران چه كار

عاشورا

-(اصطلاح گاه‌شمارى)و آن روز دهم محرم الحرام بود و سال اول هجرت روزه داشتن در آن روز واجب شد و پس از آن به ماه رمضان نقل شد و...

عافيَة

-(اصطلاح عرفانى)صحت و سلامت كه نتيجۀ انقطاع از خلق است كه فرمودند«العافية كلها اسقاط التكلف» (طبقات ص 428).

عاقل

-(اصطلاح فلسفى و عرفانى) خردمند و در سير و سلوك،كسى است كه در بند خواطر رديۀ دنيا نباشد«العاقل يتكلم على قدر الحاجة و يدع ما فضل عنه» (طبقات ص 474).

ثقفى گويد:«اربعة اشياء لا بد للعاقل من حفظهن:الامانة،الصدق و الاخ الصالح و السريرة» (طبقات ص 265).

و گفته‌اند:«العاقل من تبرم بعشرة المخالفين و زهد فى صحبة ابناء الدنيا فانهم ان لم يشتغلوه بها شغلوه عما هو فيه» (از طبقات ص 416).

در معنى فلسفى رجوع به عقل شود.

عاقِلَه

-(اصطلاح فلسفى)قوة عاقله رجوع به فرهنگ علوم عقلى شود و در فقه كسانى را گويند كه خويشى و بستگى نزديك داشته باشند و بالجمله كسى است كه ديه قتل خطا باو تحميل شود مانند اخوه و اعمام.

(از شرح لمعه ج 2 ص 374).

عالَم

-(اصطلاح عرفانى و فلسفى) عالم بفتح يعنى ما سوى الله و مشتق از علامت است و جهان وجود را از آن جهت عالم گويند كه علامت و نشانۀ وجود خدا است قطب الدين در شرح خود بر حكمت اشراق گويد:بدان كه مراد از عالم ما سوى الله ميباشد و آن منقسم بدو قسم ميشود يكى قديم كه عقول و افلاك و نفوس ناطقۀ فلكيه و كليات عناصر باشد و ديگرى

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1224
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست