نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 1214
وجد،خال،و حسب»و غيره است كه افعال دو مفعولى ميباشد.
رجوع شود به(سيوطى ص 73)و رجوع بافعال قلوب شود.
ظِهار
-(اصطلاح فقهى)و ظهار صيغهايست كه مرد در ظهار زن بكار برد و بالجمله ظهار آن باشد كه مرد از روى شعور و اراده و عقل زن خود را تشبيه كنه به پشت كسى كه بر او حرام مؤبد است از راه نسب يا رضاع يا مصاهره مانند آنكه بگويد«ظهرك كظهر أمي-يا انت علي كظهر أمي يا اختى،يا بنتى» و اين عمل حرام است و موجب كفاره است و با شرايط خاصى در حكم طلاق است و احكامى دارد.
رجوع شود به(كشاف ص 913- شرح لمعه ج 2 ص 138-قواعد ص 24) و المراد به هنا تشبيه المكلف من يملك نكاحها بظهر محرمة عليه ابدا بنسب او رضاع و صيغته هى او انت او هذه او فلانة علي كظهر أمي او اختى او بنتى و لو من الرضاع و لا بد من حضور عدلين طاهرا من الحيض و النفاس و ان لا يكون قد قربها فى ذلك الطهر و ان يكون المظاهر كاملا.
قاصدا و تجب الكفارة بالعود.(از شرح لمعه ج 2 ص 141-142)و در صورتى كه بخواهد مراجعه كند و از گفتار و ارادهاش عدول كند بايد كفارۀ بدهد چنانكه در كتب فقهى مسطور است.
در معتقد الاماميه آمده است:
ظهار آنست كه زن خود را گويد:«انت على كظهر امى»يعنى:تو بر من همچو پشت مادر منى.
و ظهار صحيح نباشد الا از كسى كه بالغ باشد،و كامل عقل،مختار باشد، نه باكراه،و از سر خشم نباشد،و قصد آن دارد كه بر خود حرام گرداند وى را،و اين لفظ بگويد:«انت على كظهر امى»، يا يكى از زنان كه بر وى حراماند.و اگر به ظهر كه پشت است معلق نگرداند.
صحيح نباشد.و بايد كه بىشرط بود، و با زنى باشد كه عقد كرده باشد بر وى بنكاح دوام،يا بنكاح متعه،و آن زن معين باشد.كه اگر گويد:زن بر من همچو پشت مادر من است،و وى را چند زن باشد، صحيح نباشد.و بايد كه پاك باشد با پاكى كه در آن پاكى با وى مقاربت نكرده باشد،الا كه حامله باشد،يا وى را حيض نباشد،و نه كسى را كه همزاد وى باشد، يا با وى دخول نرفته باشد،و اگر رفته باشد و زن از وى غايب باشد،[و] بحضور او[دو]گواه عادل باشد.
و كس هست كه ميگويد كه ظهار با شرط و معلق بغير ظهر واقع است، دليل بر آن كه معلق باشد بظهر،آنست كه ظهار از لفظ ظهر مشتق است.پس بايد كه اگر بغير ظهر معلق باشد ظهار نباشد.
و چون شرايط ظهار تمام باشد، زن حرام شود.و اگر خواهد باز گردد بآنكه اباحت وطى كند،لازم بود وى را كه پيش از و طى بندهاى آزاد كند.و اگر نيابد،دو ماه پيوسته روزه دارد.و اگر نتواند،شصت مسكين را طعام دهد.
دليل بر آن كه عود شرط است در وجوب كفارت ظهار،قرآنست: «ثُمَّ يَعُودُونَ لِمٰا قٰالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسّٰا» .
و دليل بر آن كه عود استباحت و طى است،آنست كه چون ظهار اقتضاى تحريم
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 1214