responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1196

زخم زدن،زخمى بر جان و دل خورده‌اند و شربتى زهر آلود چشيده‌اند:

اى بسا شب كز براى ديدن ديدار تو از سگ كوى تو بر سر زخم و سيلى خورده‌ايم
گر بود غم خوردنت شايستۀ جان رهى اين نصيب از دولت عشق تو بس باشد مرا
(از عده ج 3 ص 495-496).

و نزد اهل عربيت قسمتى از كلام انشائى است كه دال بر طلب حصول چيزى كند و گاه اطلاق شود بر القاء كلام انشائى و انواع طلب پنج است تمنى، استفهام،امر،نهى و ندا،طلب اگر بطريق علو باشد اعم از آنكه گوينده عالى باشد يا نه امر است و الا دعا يا التماس.

(از كشاف ص 900-مختصر المعانى ص 84).رجوع بامر شود.

طَلَبُ الإشهاد

-اين اصطلاح فقهى است و عبارت از اشهاد شفيع است بر طلب خود در شفعه و طلب خصومت آن باشد كه شفيع نزد قاضى مطالبۀ حق شفعه كند و بگويد فلان خانه را خريده است و من شفيع اويم.

(از كشاف ص 901)رجوع به شفعه شود.

طَلَبُ الحاصل

-(اصطلاح ادبى و فلسفى) اهل عقل و ادب گويند طلب حاصل يا تحصيل حاصل درست نيست و يا قبيح است و يا محال است چنانكه تحصيل حاصل.

طَلَبى

-(اصطلاح ادبى)منسوب است به طلب يعنى كلامى كه القا شده باشد با تردد و ترديد حكم چنانكه به شخصى متردد و شاك گفته شود«زيد قائم»و براى تأكيد حكم باشد.و مقابل خبرى هم آمده است.

(از كشاف ص 901)

طلِسْم

-(اصطلاح فلسفى و عرفانى و علوم غريبه.)علم طلسم علمى است كه شناخته ميشود بآن كيفيت تمزيج قواى عاليه فعاله با امور سافلۀ منفعله كه در اثر آن امتزاج،امور غريبۀ حادث شود در عالم كون و فساد و بعبارت ديگر معرفت كيفيت امتزاج قواى فعالۀ آسمانى با قواى منفعلۀ زمينى كه منشأ حدوث آثار غريبه و افعال عجيبه است كه علم سيميا هم ميگويند چنانكه علم به تبديل قواى اجسام معدنى را بعضى با بعضى ديگر كيميا نامند و علم به تصرف در خيال انسان را بمنظور حدوث امورى كه وجود خارجى ندارند سيما ناميده‌اند و علم باحوال سيارات هفت‌گانه را از جهت تصرف آنها در فلكيات و تسخير آنها و آنچه مربوط بآنها است هيميا گويند.

بعضى در توجيه و بيان طلسم گويند:

طلب بمعنى اثر است و اسم بمعناى لفظ و نام است و معناى آن اثر اسم و نام ميشود و بعضى گويند لغت يونانى است و معنى آن گرۀ لا ينحل است بعضى گويند مقلوب مسلط است.در هر حال معنى اصطلاحى آن همان علم بآثار و احوال تمزيج قواى آسمانى است با قواى منفعلۀ زمينى كه موجب ظهور افعال غير عادى شود و علم سحر بحث از معرفت احوال افلاك و اوضاع آن و كواكب و ارتباط هر يك با امور زمينى و مواليد ثلث بروجه خاص است بمنظور حدوث اسرار عجيبۀ خفيه،و كهانت عبارت از مناسبت ارواح بشريه با ارواح مجرده يعنى جن و شياطين

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1196
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست