responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1159

دوم ذمه‌ايست بذمه باين معنى كه ذمه شخصى مشغول شود بآنچه شخص ديگرى به آن اشتغال ذمه دارد بطورى كه صاحب حق بتواند از هر كدام بخواهد مطالبه نمايد و بتأديه يكى،ديگرى برائت ذمه حاصل خواهند نمود.ضمان باين معنى نزد فقهاء مذاهب متداول است.

اما نزد اماميه ضمان نقل مال است از ذمۀ شخصى بذمۀ شخص ديگر بطورى كه اولى بريء الذمه شود چون ذمۀ ديگرى مشغول شود.

همه اين معانى را جمله‌ايست بمعنى واحد و اصل فاردى و آن عبارت است از عهده تعهد.

پس غرامت تالف عبارت است از اينكه بدل مال در عهده متلف قرار گرفته و بآن اشتغال ذمه پيدا كند كه آن را ضمان عهده گويند.

و ضم ذمه بذمه ديگر با نقل مال از ذمه بذمه بقرار دادن حق است در عهدۀ ضامن يا بطور بدليت بر مسلك عامه يا بطور نقل و تحويل بنا بر مسلك اماميه كفالت نفس كه عبارت است از اينكه شخص متعهد شود كه ديگرى را در وقت معين يا هر وقت صاحب حق بخواهد احضار كند آن هم راجع بضمان عهده است قوام ضمان به چهار چيز است:

1-ضامن متعهد.

2-مضمون عنه يا مضمون معه.

3-مضمون له يعنى صاحب حق.

4-حق مضمون كه عبارت از مال است در ضمان و نفس است در كفالت.

در ضمان و همچنين در ساير عقود لازمه،تنجز شرط است پس ضمان تعليقى مثل اينكه شخص بگويد من ضامنم اگر پدرم رضايت دهد يا اگر مديون ندهد صحيح نيست.

ضمان محتاج است بايجاب ضامن و قبول مضمون له كه صاحب حق باشد اما مضمون عنه يعنى كسى كه حق بذمه او است بعضى قبول او را نيز براى اينكه شايد نخواهد زير بار منت رود معتبر دانسته‌اند.بنا بر اين قوام ضمان بايجاب و دو قبول خواهد بود و بعضى قبول او را معتبر نمى‌دانند.

بهر حال رضايت مضمون له يعنى صاحب حق شرط است.پس اگر قبل از احراز رضايت او فوت شود ضمان بى‌اثر و ضامن اشتغال ذمه نخواهد داشت.

(كليات حقوقى ص 151،152)

ضَمانِ عَين

-(اصطلاح فقهى) در كليات حقوقى آمده است:

ضمان عين بعهده كسى است كه از منافع آن بهرمند ميشود.و اين قاعده متخذ از اين حديث نبوى است.

الخراج بالضمان يعنى تعلق خراج كه عبارت از غله و منافع مستخرج از عين باشد بمالك، سبب آن ضمان مالك است نسبت بعين، باين معنى اگر عين تلف شود ضرر و زيان آن دامنگير او شده و از كيسۀ او خواهد رفت.

حنفى باين حديث استدلال كرده است بر اينكه استيفاء منافع عين مستقل بوده و بعهدۀ غاصب نيست زيرا غاصب،ضامن عين است و ضمان عين با ضمان منافع جمع نمى‌شود.

و چون اخبار متظافره دلالت دارند بر اينكه غاصب ضامن عين با منفعت

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست