responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1109

دو را طى كنند «إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاٰ جُنٰاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمٰا» رجوع به سعى شود.

صَفاىِ ذِهن

-(اصطلاح اخلاقى)و صفا پاكى در مقابل كدر است و خلوص از ممازجت طبع است و دورى از مذمومات است و صفاى ذهن استعداد نفس است براى استخراج مطلوب بدون زحمت و وسط بود ميان التهاب كه نفس را از مطلوب باز دارد و ظلمت نفس كه در استنباط نتائج تأخير افتد.

(از اخلاق ناصرى ص 85،59- لمع 338)رجوع صفاء

صِفَت

-(اصطلاح كلامى و ادبى)در اصطلاح نحو كلمه‌ايست كه بيان وصف موصوف را كند مانند«زيد الظريف و عمرو العاقل»رجوع به نعت شود.

صفت مقابل ذات است و اسم معنى است و مستقل بمفهوميت نيست و در پارسى هم كلمه‌ايست كه حالت و چگونگى اسمى را بيان نمايد مانند«مرد بزرگ، اسب راهوار،سنگ سفيد»كه كلمۀ اول را موصوف و دوم را صفت نامند در فارسى در مورد مذكر و مؤنث بودن لفظ صفت تغييرى حاصل نمى‌شود مانند«مرد خوب،زن خوب»و صفت غالبا بعد از موصوف آيد و گاهى موصوف بعد از صفت آيد مانند«بزرگ منش»و صفت هميشه مفرد است.

صفت از لحاظ درجه سه قسم است صفت ساده،صفت تفصيلى و صفت عالى (از دستورنامه ص 26-32-كشاف ج 2 ص 1496).

در فلسفه رجوع به صفات شود.

صِفَتِ حاليَّه

-آنست كه بيشتر معنى حال يا حالت را رساند و علامت آن- (آن)است مانند خندان،گريان و روان و پرسان.

صِفَتِ عَينيَّه

-(اصطلاح فلسفى) يعنى صفتى كه او را در خارج وجود باشد در مقابل صفت ذهنى«فان الصفات كلها تنقسم الى قسمين صفة عينيه و لها صورة فى العقل كالسواد و البياض و الحركة و صفة وجودها فى العين لبس الانفس وجودها فى الذهن و ليس لها فى غير الذهن وجود».

(از ش ص 61)

صِفَتِ فاعِلى

-(اصطلاح ادبى) صفت فاعلى آنست كه بر كنندۀ كار يا دارندۀ چيزى دلالت كند مانند«آتش سوزنده»و«مرد زننده»رجوع شود به ( دستورنامه ص 27).

صِفَتِ مشَبَّهه

-صفات مشبهه را اوزان خاصى ميباشند كه از افعال ثلاثى مجرد لازم آيند.

و اوزان آن عبارت‌اند:از«فعل» مكسور العين اگر دلالت بر اعراض كند فعل بفتحتين آيد مانند«فرح»و اگر دلالت بر خلقت و الوان كند«افعل»بفتح همزه آيد مانند«احمر،احول،اعور»،و اگر دال بر امتلاء و حرارت باطن باشد فعلان مانند«صيدان،عطشان و شبعان» و اوزان ديگر«فعل»سكون عين و«فعيل» مانند جميل و«فعال»ماند جبان و«فعال» مانند شجاع و فعل بضم فاء و عين مانند «جنب»آيد.اين صفات عمل كنند در ما بعد خود اعم از آنكه وزن آنها وزن اسم فاعلى باشد مانند«طاهر»يا جز آن

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1109
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست