نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 1075
بعضى از تركيبات،شور شوق،پنجۀ شوق،نواى شوق،نايرۀ شوق،كمند شوق.
شاه نعمت الله گويد:محبت بدون شوق نبود و معنى شوق تقاضا و طلب آن بود كه دوست در چشم ما حاضر آيد و بعضى طلب وصال را گويند.
در شرح منازل است:كه«الشوق هبوب القلب الى غايب» (از شرح منازل ص 156)
شَوقِ تَسخيرى شَوقِ حَيوانى.
(اصطلاح فلسفى)مبدأ حركت نفوس سافله را بطرف كمال مطلوب خود شوق حيوانى ميگويند و بطور كلى هر موجودى در حد وجودى خود همواره در حركت بوده و از قوت بفعل و از نقص بكمال گرايد نهايت كمالات بر حسب استعداد فطرى و ذاتى و غريزى موجودات مختلف است و كمال هر چيزى بسته بحد وجودى آن است و نهايت كمال مطلوب هر چيزى حد كمال وجودى آنست و موجودات در مراحل قوت و استعداد خود همواره در سير و حركتاند بطرف كمال مطلوب خود.
ميل طبيعى موجودات را شوق طبيعى و شوق تسخيرى گويند از آن جهت كه تابع ميل و اراده نمىباشند و بر حسب ميل مودع طبيعى خود بطرف كمال مطلوب خود در حركت و سيرند و مبدأ حركت نفوس را بطرف كمال مطلوب خود شوق نفسانى نامند.
(اسفار ج 1 ص 169،171- مجموعه دوم مصنفات ص 136،169، 185-شفا ج 1 ص 9) رجوع به فرهنگ عرفا شود.
-(اصطلاح نجومى) و نوزدهمين منزل از منازل قمر بود علامت آن دو ستارهايست كه ما بين ايشان يك وجب بود بر نيش عقرب هر دو از قدر ثالث بر اين صورت..و شوله در لغت چيزى را گويند كه مرتفع شده باشد بر دم ذوات الاذناب چون دم برداشته بود و لهذا عقرب را شوله نيز گويند يعنى دم بردارنده (از بيست باب ملا مظفر و رجوع شود به صور الكواكب ص 213)
شَهاب
-(اصطلاح فلسفى)شهاب بكسر شين عبارت از شعلهايست كه در جو نمايان شده و جمع آن شهب است و سبب حدوث آن از نظر قدماء فلاسفه اتصال دخان صاعد در جو است بمكان و مركز آتش بنحوى كه موجب اشتعال گردد در مورد شهب داستانها و افسانههاى- قديمى زيادى وجود دارد.
شيخ گويد:ماده شهاب رجم بخارد خانى لطيف سريع التحليل ميباشد.توضيح آنكه اين دخان هر گاه بطبقۀ محرقۀ جو برسد مشتعل گرديده و بصورت ستارۀ ديده ميشود گاه فورا محو ميگردد و گاه مدت زمانى باقى ميماند و اين در موقعى
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 2 صفحه : 1075