از هواى روى تو در آتشند
و وجود هر موجودى شراب محبت الهى است كه در خم استعداد و قابليت او ريخته‌اند (از گلشن راز ص 613) همه عالم چو يك خمخانۀ اوست دل هر ذرۀ پيمانۀ اوست

شَرابِ تَوحيد

-(اصطلاح عرفانى) شراب توحيد يعنى محو شدن در ذات و مبرا گشتن از تمام شواغل دنيا.

شاعر ميگويد:

چون ز مستى ميتوان رستى ز هستى لا جرم عاشقان را مى‌پرستى به ز طاعات آمده

شَرايِط

-(اصطلاح فقهى)در معاملات و همۀ تكاليف مطابق موازين شرع شرايطى مقرر شده است كه صحت معاملات و عبادات متوقف بر آن شرايط است رجوع به شرط شود.

شَرايِطِ دَعوى

-(اصطلاح فقهى) در كليات حقوقى آمده است:

علاوه بر شرائط عامه،شروط ذيل در دعوى معتبر است:

1-تعلق مال است بمدعى بنحوى از انحاء زيرا دعوى با حق توأم است وقتى حقى نباشد دعوائى نيز نخواهد بود.

2-بر تقدير ثبوت مدعى عليه ملزم بآن باشد.پس دعوى نسبت بوقف يا هبه كه هنوز بقبض در نيامده بى‌ثمر است.

3-مورد دعوى از حيث جنس و نوع و وصف و مقدار معلوم باشد.و لكن معلوميتى كه معتبر است در دعوى دائره آن وسيعتر است از دائره معلوميت معتبر در بيع،معلوم بودن فى الجمله در دعوى كافى است نهايت آنكه مقدار و حدود آن بر حسب اختلاف موارد و نوع مدعى به تفاوت خواهد داشت.

4-دعوى صريح در استحقاق مدعى بوده و در آن اجمالى نباشد.

5-وجود مدعى عليه و توجه دعوى باو.

6-دعوى بايد بطور جزم باشد دعوى ظنى و وهمى بقول مشهور قابل استماع نيست.

7-تعيين مدعى و مدعى عليه.پس ترديد در هر يك از طرفين مثل اينكه مدعى يا مدعى عليه مردد بين دو نفر باشد مانع از قبول دعوى خواهد بود مگر اينكه طرف دعوى اشخاص غير محصورى باشند كه بر اين تقدير چون تعيين غير ميسور است بطور تفصيل لازم نيست ذكر اسامى شود بلكه در چنين صورتى تعيين اجمالى مثل اهالى و سكنۀ فلان محله يا فلان دهكده كافى خواهد بود.

(كليات حقوقى ص 237)

شَرائِطِ عِلم

-(اصطلاح اصولى)مراد از شرائط علم شرائطى است كه مشروط آنها مشروط على الاطلاق نيست در تمام احوال بلكه در حين علم بدان در مقابل شرط وجود (از خزائن-ص 33).

شَرائِطِ عُمُومى

-(اصطلاح فقهى) مراد شرائط عمومى صحت عقود و ايقاعات است كه بلوغ،عقل،حريت و اختيار و...است

شَرايِطِ قاضى

-(اصطلاح فقهى) رجوع به قضاء شود

شَرايِطِ نَماز

-رجوع به نماز شود

شَراسيف

-(اصطلاح نجومى)و