است مانند«فى سواء الحجيم و«هذا درهم سواء»و بمعنى قصد هم آمده است (از مغنى ص 74).

سَوادِ اعظَم و سَوادُ الوَجهِ فى الدّارَين

- (اصطلاح عرفانى)سواد اعظم عبارت از فقر است كه«الفقر سواد الوجه فى الدارين (كشاف ص 647).

و فناء كليست است در خدا بنحوى كه وجودى باقى نماند و فقر حقيقى و بازگشت به عدم اصلى همين است (تاريخ تصوف ص 447).

سواد الوجه فى الدارين درويش سواد اعظم آمد بى‌كم و بيش
كه اشارت بفناء سالك است و مغلوب گشتن وجود ظلى است و سواد زلف هم اشارت بمرتبۀ فنا است.

حافظ گويد:

اگر بمذهب تو خون عاشق است مباح صلاح ما همه آنست كان ترا است صلاح
سواد زلف سياه تو جاعل الظلمات بياض روى چو ماه تو فالق الاصباح
ز چين زلف كمندت كسى نيافت خلاص نه از كمانچۀ ابرو و تير چشم نجاح
و فناء كليست در خدا بنحوى كه وجودى باقى نماند و فقر حقيقى و بازگشت عدم اصلى همين است.

(اصطلاحات خطى)

سَودائيان

-آنكه جان بر سوداى معشوق نهد عراقى گويد:

بهر آشوب دل سودائيان خال فتنه برزخ زيبا نهاد
وز پى برگ و نواى بلبلان رنگ و بوئى در گل رعنا نهاد
تا تماشاى وصال خود كند نور خود در ديدۀ بينا نهاد

سِواك

-(اصطلاح فقهى)در عرف عامه مسواك گفته شود و عبارت از ماليدن چوب عود و جز آن باشد بر دندان‌ها و بهترين وسيله براى آن اراك است و بهترين موقع قبل از وضوء است.

(از شرح لمعه ج 1 ص 19).

سؤال

-به ضم سين،خواستن، و پرسيدن و دعا كردن باشد با طلب خضوع و نزد اهل نظر اعتراض كردن باشد (از كشاف ص 760).

و يكى از فروعات اعتقاديه مسلمانان است كه پس از مرگ در گور انسانها مورد سؤال واقع ميشوند نسبت باعمالى كه در دار فانى انجام داده‌اند در كتاب معتقد الاماميه آمده است:

و اعتقاد كرده‌اند كه سؤال گور حق است،و دليل بر اين اجماع امتست.و خلاف كسى كه در دين خلاف كند اجماع را زيان ندارد.

و اعتقاد كرده‌اند كه حشر اجساد حق است و بود نيست،و دليل بر اين عقلست و نقل:

اما عقل آنست كه حشر اجساد ممكن است،و خداى تعالى قادرست بر جملۀ ممكنات،پس قادر باشد بر حشر اجساد، و هر چه ممكن باشد و صادق القول از وقوع آن خبر دهد،آن واقع بود.و جملۀ انبيا از وقوع حشر اجساد خبر داده‌اند، پس واجب باشد،و الا كذب صادق لازم آيد،و اين محال است.