responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1013

(از ملل و نحل شهرستانى ص 73-74)

سَماء

-(اصطلاح فلسفى)سماء و سماوات عبارت از افلاك‌اند«السماوات اجسام حية مدركة».

(تهافت التهافت ص 188) «السماء ليست عندهم محدثة بهذا النحو من الحدوث و لذلك سموها ازلية اى وجود مع الازلى».

(تهافت التهافت ص 27) «للسماء طبيعة موجودة خاصة بها غير التى للكائنة الفاسدة اذ كانت السماء موجودة دائما اى فى جميع الازمنة الثلاثة».

(تفسير ص 108)

سَماء

-در اصطلاح هيئت ابو ريحان بيرونى گويد:

اين نام بتازى بر آن چيز افتد كه زبر تو باشد و بر تو سايه كند چون ابر، و چون بام خانه.و لكن مطلق نبود،كه بدان چيز منسوب كرده بود.و چون بچيزى منسوب نبود نام عالم بود.و آن فلك است كه گفتيم.و پارسيان او را آسمان نام كردند يعنى مانندۀ آس از جهت حركت او كه كرده است.

زمين بميانه اندر است.و اين ميان راستينه ميانست كه همه چيزهاى گران سوى او دوند.و زمين بجمله گرد است و بتفصيل درشت روى است از جهت كوههاى بيرون خزيده،و نشيبهاى فرو رفته و چون قياس و حس بر جملۀ او افتد از گردى بيرون نيايد.زيرا كه بزرگترين كوهى سخت خرد است بنزديك جملۀ زمين.و مثل او چون كوبى است كه قطر او گزى يا دو گز باشد.اگر از وى گاورسها بيرون آيد و همچنان اندر روى او فرود رود از سماء حكم گوى گرد بيرون نيايد...

و اگر زمين چنين درشت كرده نيامدى آب گرد بر گرد او گشتى و اندر او غرفه شدى و ز او چيزى پديد نيامدى زيرا ك زمين و آب هر چند كه گرانند و فرورونده،و لكن اندر ميان ايشان فضله‌ايست،چنانك آب نزديك زمين سبك گردد.نبينى چگونه فرو رود تيره‌گى اندر آب و بين آب بزمين بنشيند.و آب بزمين فرو نرود اگر زمين خاره بود.و اينكه همى‌بينم از فرو شدن آب بزمين از آنست كه زمين بهوا آميخته است.پس چون آب بدان سولاخكها رسد و بر هوا تكيه كند هوا بيرون آيد و آب بجاى او فرو رود همچنانك قطره ار ابر فرود آيد بهوا.و چون از روى زمين كوهها بيرون آمد آب سوى مغاكيها رفت و دريا گشت آن جايها و جملۀ زمين و آب يكى كره شد و هوا گرد بر گرد او از همه سويها.و لكن چون فلك ماه او را ببسود و همى‌ماليد بحركت پيوسته،گرم شد و بتافت و گرد بر گرد هوا آتش گشت و اندازۀ او خردتر همى‌شد تا نزديك هر دو قطب سپرى شد.و اين صورت اوست.

سَماءِ اولى

-(اصطلاح عرفانى) مراد از سماء اولى يا اول فلك الافلاك است«ان السماء الاولى مؤبدة و ان بها تتم سائر حركات الاجرام السماوية (تفسير ص 1587)

سَماحَت

-(اصطلاح اخلاقى)و آن بذل كردن بعضى باشد بدل خوشى از چيزهائى كه واجب نبود بذل آن.

(از اخلاق ناصرى ص 79)

سَماع

-(اصطلاح عرفانى)و سماع آوازى است كه حال شنونده را منقلب

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1013
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست