responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1012

سُلُوك

-(اصطلاح عرفانى)سلوك طى مدارج خاص را گويند كه همواره سالك بايد طى كرده تا بمقام وصل و فنا برسد كه از جمله مدارج توبت و مجاهدت و خلوت و عزلت و ورع و زهد و صمت و خوف و رجا و حزن و جوع و ترك شهوت و خشوع و تواضع است كه شرح هر يك در محل خود بيان شده و ميشود.

ابو الحسن مزنى گويد«الطرق الى اله تعالى بعدد النجوم و انا مفتقر الى طريق اليه فلا اجده» و نيز گويد:«من طلب الطريق اليه بنفسه تاه فى اول قدم و من اريد به الخير دل على الطريق و اعين على بلوغ المقصد فطوبى لمن كان قصده الى ربه دون عرض من اعراض الاكون» (طبقات ص 383) در انسان كامل است،كه سلوك در لغت عرب عبارت از رفتن است على الاطلاق، يعنى رونده شايد كه در عالم ظاهر سفر كند و شايد كه در عالم باطن سير كند.

و بنزديك اهل تصوف سلوك عبارت از رفتن مخصوص است و آن سير الى اله و سير فى اللّه است.

آدمى مراتب دارد،صفات و اخلاق آدمى كه در ذات آدمى مكنونند در هر مرتبة چيزى ظاهر ميگردد،چون مراتب آدمى تمام ظاهر شوند،صفات و اخلاق آدمى هم تمام شود و اين رونده كه عالم صغير را تمام كرد در عالم كبير نايب و خليفۀ خدا شد،گفت وى گفت خدا باشد و اين تجلى اسم اعظم است.

و باز گويد:بدان كه سلوك عبارت از سير الى اله باشد و سير فى اله باشد،سير الى الله نهايت دارد،اما سير فى اللّه نهايت ندارد و سير الى اله عبارت از آنست كه سالك چندان سير كند كه از هستى خود نيست شود و به هستى خدا هست شود و بخدا زنده و دانا و بينا و شنوا گردد.

(از انسان كامل ص 12) پير طريقت گفت:الهى را هم نماى بخود و باز رهان مرا از بند خود اى رساننده، بخود برسانم كه كس نرسيده بخود،الهى ياد تو عيش است و مهر تو سور است، شناخت تو ملك است.و يافت تو سرور، صحبت تو روح روح است.

(از عده ج 7 ص 125).

سعدى گويد:

روندگان مقيم از بلا نپرهيزند گرفتگان ارادت بجور بگريزند
اميدواران دست طلب ز دامن دوست اگر فروگسلانند در كجا آويزند
ما كاروان آخرتيم از ديار عمر او مرد بود پيشتر از كاروان برفت
دانند عاقلان بحقيقت كه مرغ روح وقتى خلاص يافت كز اين آشيان برفت
سنائى گويد:

رفتن از فعل حق سوى صفتش وز صفت زى مقام معرفتش
آنگه از فعل معرفت بعالم راز پس رسيدن بآستان نياز

السُّلَيمانيَّة

-(اصطلاح كلامى)، اصحاب سليمان بن جرير را گويند كه اعتقاد او به واگذارى امر امامت به شورى بود و ميگفت:امامت مفضول با وجود افضل جايز است و امامت ابو بكر و عمر را بر حق ميدانست..

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1012
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست