responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1006

مسافر است.و يا مسافر به سفر معصيت.

(از كشاف ج 1 ص 224-تلويح 422)

سَفسَطَه

-(اصطلاح منطقى)قياس سفسطى بقياسى ميگويند كه مركب از مقدمات و همى‌باشد و آن يكى از صناعات خمس است رجوع شود به مغالطه و صناعات خمس(از دستور ج 2 ص 169) در كشاف است كه سفسطه عبارت از قياسى است كه مركب باشد از وهميات و بعضى گفته‌اند:قياسى است كه مركب از مشبهات باشد.

(كشاف ص 665)

سَفَه

-اين اصطلاح اخلاقى است و آن در طرف افراط حكمت است و آن استعمال قوت فكرى بود در آنچه واجب نبود يا زياده بر مقدار واجب بود.

(از اخلاق ناصرى ص 38) بالاخره سفيه يعنى مضطرب و نزد فقها و اصوليان عبارت از سبكى عقل است كه انسان را عارض شود و ناشى از غضب يا فرح است كه او را وادار كند بر فعلى غير عقلانى و بدون رويت و چنين كسى شرعا از تصرف در اموال خود محروم خواهد بود و بالجمله سفيه كسى است كه خوب را از بد نتواند بازشناسد و معاملات او درست نيست و در طلاق و خلع و ظهار و اقرارات اعمالش نادرست است.

(از كشاف ج 1 ص 799-شرح لمعه ج 1 ص 319 دستور ج 1 ص 10) رجوع به سفاهت شده.

سَفيدى

-(اصطلاح عرفانى)سفيدى يك رنگى را گويند كه بتوجه تمام بيابند و قمع ما سوى الله كنند

سِفلَه

-(اصطلاح عرفانى)پست و نزد عارفان كسى است كه از خدا نترسد.

ابراهيم شيبان گويد:«السفلة من يعصى الله»و نيز گويد«السفلة من يمن بعطائه على اخذه» (طبقات ص 404

سَفينَه

-(نجومى) يكى از صور ستارگان جنوبى است روشن‌ترين ستارگان آن سهيل است كه بعد از شعراى يمانى است از لحاظ روشنى بطلميوس ستاره از ستارگان آن را توصيف كرده است در داستانهاى يونان آمده است كه ياسون در كشتى نشيند و مسافرت كند اهل هيئت سفينه را باقسامى تقسيم كرده‌اند مانند جوء جوء يا يو يو، دقل(بفتح دال و قاف)كه دقل ساريه گويند كوثل(بفتح كاف و ثاء)اشرعه (بفتح همزه و راء)مفرد شراع(از معجم الفلكى)

سُقُوط

-(اصطلاح اخلاقى و عرفانى) و مراد ساقط شدن عبد است از مراحل كمال خود بواسطۀ اشتباهى كه در اعمال و افعال خود كند.

(از اخلاق ناصرى ص 107)

سُقوطُ الاعتِبارات

-(اصطلاح عرفانى) ترك تمام قيود ظاهرى و باطنى و توجه بحق است.

سَقيم

-(اصطلاح منطقى)يعنى نادرست و در حديث خلاف صحيح است (از كشاف ج 1 ص 768).

سُكر

-(اصطلاح فقهى،عرفانى) مستى و مستى كه ناشى از شراب مسكرات است و كسى كه شرب خمر كند حدش 80

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1006
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست