ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب نسايى عبد اللّه بن عبد الرحمن دارمى
كتب صحاح اهل سنت كه زيادتر شهرت دارد، غير از كتاب عبد الرحمن دارمى به «صحاح سته» مشهور است.
ريحانه الادب، ج 1، ص 82.
اصحاب صحيفه ملعونه
در اصطلاح علم رجال شيعه عبارت از چهارده تن اصحاب عقبه هستند، به اضافۀ بيست تن ديگر، كه در منع خلافت حضرت على (ع) با يكديگر هم پيمان شدند و در ميان خودشان صحيفهاى در اين موضوع بنوشتند.
امّا آن دوازده تن كه على (ع) را از خلافت منع كردند و صحيفۀ ملعونه، را امضاء نمودند عبارتند از: ابو سفيان، عكرمه، صفوان بن اميه، سعيد بن عاص، خالد بن وليد، عياش بن ابى ربيعه، بشر بن سعد، سهيل بن عمرو، حكيم بن حزام، مهيب بن سنان، ابو الاعور سلمى و مطيع بن اسود بودند.
ريحانه الادب، ج 1، ص 139.
سفينة البحار، ج 2، ص 16.
بحار الانوار، علاّمه مجلسى، ج 8، ص 362.
اصحاب صفّه
اصحاب صفّه كه آنان را اهل صفّه نيز خوانند، دستهاى از ياران پيغمبر (ص) بودند، كه از مكّه پس از آن حضرت به مدينه هجرت كردند، و دستهاى ديگر بودند كه به مدينه آمدند و اسلام پذيرفتند. چون اكثر ايشان از فقرا و مردمان تنگدست بودند، و جا و مأوايى نداشتند در ايوان مسقفى در قسمت شمالى مسجد پيغمبر (ص) مسكن گزيدند، و غالبا اهل مدينه خوراك و لباس ايشان را تأمين مىكردند.
چون شب در مىرسيد، در خانۀ پيغمبر (ص) كه همسايه مسجد النبى بود، ظرفى پر از جوى آميخته با نخود قرار مىدادند، و ايشان از آن ارتزاق مىكردند. از اين جهت آنان را ضيوف الاسلام، يعنى مهمانان اسلام مىخواندند.
راويان در شمار ايشان اختلاف كردند، بعضى شمار ايشان را ده يا سى و يا نود و دو و يا نود و سه و برخى عددشان را به چهارصد تن رسانيدهاند.
گويند ابو ذر غفارى، حذيفه عبسى، واثلۀ ليثى، ابى مويهبه، عمّار ياسر، بلال حبشى، خباب بن ارت، سلمان فارسى و صهيب بن سنان رومى از ايشان بودهاند.
ابو نعيم اصفهانى در كتاب «حليه الاولياء» بحثى دربارۀ اهل صفّه دارد.
تقى الدين سبكى كتابى تحت عنوان «التحفه فى الكلام على اهل الصفّة» نوشته